۱۹ اردیبهشت، ◽️ «ثقةُالاسلام» 🔘 سال ۳۲۹ هجری قمری، سال تناثر نجوم و فروریختن ستارگان نام گرفته است. اخترانی در این سال آسمان زمین را وداع گفتند که جای خالی نورشان همچنان در پهنه آسمان موجود است. علی بن محمد سمری (چهارمین نائب خاص)، علی بن بابویه (پدر شیخ صدوق) و محمد بن یعقوب کُلِینی. 🔘 محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینى، معروف به شیخ کلینی، در روستای کلین، نزدیک حسن آبادِ شهرری متولد شد. تاریخ ولادت ایشان معلوم نیست اما آنرا بین سالهای ۲۷۰ و ۲۸۰ تخمین می‌زنند. او بعد از تحصیلات ابتدائی به شهر ری سفر کرده و سپس به قم می‌رود. بعد از ماندن در قم و تلمذ در محضر اساتید، به خاطر یافتن احادیثِ دیگر سفرهایش را آغاز می‌کند و از شهرها و روستاهای مختلفی دیدن می‌کند و در نهایت به بغداد می‌رسد و پس از چندسال ماندن در بغداد، در سال 329 از دنیا می‌رود و در محله باب الکوفه بغداد به خاک سپرده می‌شود. کلینی در زمان غیبت صغری می‌زیسته و با نواب خاص امام زمان (عج) هم عصر بوده است. 🔘 در عظمت شیخ کلینی، نمی‌توان سخن گفت که اولین کسی که «ثقة الاسلام» لقب گرفته اوست. و ابن اثيرِ سنی مذهب، روايتى از پيامبر نقل مى‏كند كه فرمود: «خداوند در آغاز هر قرن شخصى را برمى‏انگيزد كه دين او را زنده و نامدار نگه‏دارد.» آنگاه به گفتگو پيرامون اين حديث پرداخته و مى‏گويد: احيا كننده مذهب شيعه در آغاز قرن اول هجرى محمد بن على امام باقر عليه السلام، در ابتداى قرن دوم على بن موسى امام رضا عليه السلام و در ابتداى قرن سوم ابوجعفر محمد بن يعقوب كلينى رازى بوده است. 🔘 مهم‌ترین اثر شیخ کلینی، کتاب شریف کافی است که در خطبه آن، خطاب به کسی که او را «أخی» می‌نامد و به شیخ شکایاتی کرده و از او سوالاتی، و شیخ به جوابِ درخواست او کافی را نوشته است، سخنان مفصلی دارد. ترجمه بخشی از آن سخنان این است: 🔘 «اما بعد: اى برادر! آگاه شدم از آن شكايت كه نسبت بمردم زمان ما نمودى؛ كه ايشان بر نادانى با هم سازش نموده و در آبادانى راه جهالت همدست و كوشايند تا آنجا كه نزديكست دانش بكلى از ايشان رخت بربندد و ريشه‏كن گردد، چون ايشان بر اعتماد بجهل و تباه ساختن دانش و دانشمند خرسند گشته‏اند و پرسيدى كه آيا رواست مردم بر نادانى بپايند و از روى گمان بدين دل خوش كنند؟ چون در ظاهر بدين اسلام گرويده‏اند ولى مقرراتش را بطور دلخواه و عادت و تقليد از پدران و نياكان و بزرگان باور كرده و در مطالب مهم و غير مهم بعقل خود اعتماد مي‌كنند؟...» (1) 🔘 اگر با دقت بنگریم، مشکل و دغدغه آنکه به شیخ نامه نوشته، همانا دغدغه ماست که چرا برای تولید علوم انسانی، تنها به عقل بشری و مادی‌گرا اکتفا شده و چرا ما که ادعای اسلام داریم و به طور ظاهر و از نیاکان چیزی از اسلام در دستمان است، در مطالب بدین مهمی به عقل دیگران که عقلی است که در جهان بینی ما با تفاوت دارد اعتماد می‌کنیم و به سراغ آیات و روایات نمی‌رویم، تا مدل صحیح و اسلامی آن را استخراج کنیم؟ 🔘 اگر می‌خواهیم در وانفسای امروز که فریاد ایسم‌ها سر به فلک کشیده و تجربیات ناموفق هرکدام در عرصه‌های مختلف: مدیریت، سیاست، اقتصاد، فرهنگ و... در جهان نمایان است، کاری کنیم و به زندگی انسان رونقی ببخشیم، باید به آیات و روایات برگردیم که امام صادق (ع) به آندو نفر فرمود: «شَرِّقَا و غَرِّبَا، فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِيحاً إِلَّا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَيْت‏» (2)، شرق و غرب عالم را هم بگردید، علم صحیحی جز آنچا از نزد ما اهل بیت خارج شده پیدا نخواهید کرد. برای اینکه بخواهیم در این زمینه ها علم دینی تولید کنیم، بایستی که ابتدا روایات هر دسته جمع آوری شده و سپس به کار اجتهادی و دقیق روی آنها پرداخت. کاری که شیخ کلینی و هم‌رزمان او در عصر حدیث این عرصه انجام دادند به تدوین مجامع روایی و حفظ و دسته بندی متناسب آنها پرداختند. 🔘 ادامه راه کلینی‌ها را،‌ باید با همتی مضاعف و عزمی راسخ و نگاهی دوخته به آرمان ظهور و تمدن نوین اسلامی طی کنیم. ▪️ ارجاعات: (1) أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، ج‏1، ص: 4 (2) كافي (ط - دار الحديث)، ج‏2، ص: 328 ✍ به قلم محمد خیامی طلبه مدرسه علمیه فخریه راور 🟡 MarkazTa