🔅 ✍ سزای رقابت در تفاخر 🔹در شهری دو تاجر بودند که مال‌التجاره فراوانی داشتند و آوازه‌شان در شهر پیچیده بود. بخشی از مردم تاجر اول را ثروتمند اول شهر و برخی دومی را ثروتمند اول شهر می‌دانستند، چون ثروت هر دو برابری می‌کرد. 🔸وقتی عروسی پسر تاجر اول شد او برای به‌رخ‌کشیدن ثروت و استعلای خود دستور داد سه اسب زین کردند؛ یکی برای عروس، دیگری برای داماد و سومی برای خودش. 🔹سُم اسب‌ها را روکشی ضخیم از طلا زدند و در منزل عروس حاضرشان ساختند و آوازه‌اش در شهر پخش شد. 🔸زمانی که اسب‌ها از منزل عروس به‌سمت منزل داماد حرکت کردند مردم پشت‌سر اسب‌ها راه افتادند تا از تکه‌های طلا که در برخورد سُم اسب‌ها در سنگ‌فرش کوچه به‌جای می‌ماند، بردارند. 🔹از همه شهر برای جمع‌کردن طلا در بیرون خانه عروس جمع شده بودند و تا منزل داماد مردم پشت اسب‌ها می‌دویدند و بر خاک می‌افتادند. 🔸با این حرکت تاجر اول، تاجر دوم در فکر فرورفت که او باید برای عروس خود چه کار جدید و بدیع انجام دهد که مردم شهر ثروت او را بیشتر بدانند. 🔹پس تصمیم گرفت در عروسی پسرش فیل بزرگی از هندوستان بیاورد تا مردم شهر که هرگز فیل ندیده بودند و نمی‌دانستند فیل چیست برای تماشای فیل در عروسی او جمع شوند. 🔸تاجر دوم فیل بزرگی را سفارش داد و آوردند. ولی او نمی‌دانست که فیل حیوان خاصی است و فیل‌بان باید کنار او باشد تا کسی او را عصبانی نکند. او نمی‌دانست فیل به‌شدت به آتش حساس است. 🔹آن زمان اطرافیان برای مشارکت در شادی داماد در پشت‌بام آتش می‌افروختند. وقتی عروس را سوار جهاز فیل کردند تا به منزل داماد بیاورند شعله‌ای از آن آتش در کوچه بر گوش فیل افتاد. 🔸فیل در آن حال با صدای مهیبی رَم کرد و پای بر زمین کوبید و از کوچه فرار کرد. زیر پای خود زنان و کودکان بسیاری را لگدمال و خانه‌های خشتی و گِلی بسیاری را فروریخت و عروسی شهر را به عزا تبدیل کرد. 💢آری! این است سزای رقابت در تفاخر اموال در بین خلایق. 🔅اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ؛ بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشى شما به يكديگر و فزون‌جويى در اموال و فرزندان است. (حدید:۲٠) 🆔 @Masaf