[🎤 مصاحبهٔ خبرگزاری «رسا» با علی‌اکبر مظاهری] (۲) برخی از سخنرانان و اساتیدی که مطالبشون محتوا ندارند دلیلش این است که مطالعه ندارند و چیزهایی را که از قبل دارا هستند ارائه می دهند در حالیکه باید مطالعه داشته باشند و هر چقدر مطالعه بیشتر باشد محتوا بهتر خواهد شد. اما درباره ساعت مطالعه نسبت به عموم مردم باید گفت آنها باید به قدر نیاز جانشان مطالعه کنند و ما در این زمینه ساعت مشخص نمی کنیم و افرادی که جانشان تشنه است باید عطش خود را بر طرف کنند چنانچه به مغز گرسنه باید غذا رساند و کسانی که گرسنگی فکری و روحی دارند باید بیشتر مطالعه کنند تا خوراک جانشان تامین گردد در مقابل کسانی هم هستند که ممکن است با مطالعه کمتر نیازشان برطرف و اشباع شوند. بنابراین ساعت مطالعه برای افراد متفاوت است اما هیچکس بی نیاز از مطالعه نیست حتی کسانی که کار یدی می کنند چرا که جان انسان و ذهن انسان نیازمند غذا است و مطالعه غذا است برای جان انسان که ما اسم آنرا خوراک جان گذاشته ایم. رسا- شما به عنوان نویسنده بیشتر کتاب های الکترونیکی را می پسندید یا کتاب های کاغذی را؟ ذائقه غالب مردم در این زمینه کدام است؟ من به شخصه مطالعه کتاب کاغذی را ترجیح می دهم چراکه ما نسلی هستیم که با کتاب کاغذی بزرگ شده‌ و با کاغذ اُنس گرفته ایم و در زمان دانش آموزی، دانشجویی و طلبگی ما خبری از ابزار کامپیوتر و پی دی اف نبود و لذا من کاغذی را ترجیح می دهم و از مطالعه کتاب های کاغذی لذت می برم. اما درباره قسم دوم از سوالتان باید بگویم که متاسفانه ذائقه اغلب مردم به غیر کتاب کاغذی رفته است؛ البته تاسف ما از این جهت است که کتاب کاغذی از بین رفته است و معنای تاسف ما این نیست که از کتاب های الکترونیک یا پی دی اف کتاب ها و کامپیوتر و اینترنت استفاده نشود بلکه منظور ما این است که با ورود کتاب های الکترونیک نباید کتاب های کاغذی کنار گذاشته شود بلکه وجود هر دو لازم و ضروری است اما جامعه ما بیشتر به کتاب های غیر کاغذی ذوق پیدا کرده است. البته در کودکان زیاد تاثیری نگذاشته و بچه های امروزی نیز با کتاب های کاغذی بیشتر اُنس دارند تا کتاب های الکترونیکی. رسا- به نظر شما عمده مشکل نویسندگان و چاپ کنندگان کتاب چیست؟ مشکلات چاپ کنندگان و نویسندگان این است که آنها نمی‌توانند به حق التالیف ها تکیه کنند یعنی در کشور ما همیشه چنین بوده است که نویسنده از طریق نویسندگی نمی‌توانست امرار معاش کند و به اجبار به کارهای غیر فکری هم می پرداخت و ما همیشه دلمان می خواست و متفکران نیز می گفتند که نویسنده را باید از لحاظ مالی چنان تامین کرد که مثل یک کارمند بانک یا کارمند اداره برق بداند که زندگی و امرار معاش از راه نویسندگی تامین می شود تا بتواند تمام انرژی خود را صرف نویسندگی کند اما متاسفانه این آرزو برآورده نشد. امروزه نیز با توجه به اینکه بازار کتاب به شدت افت کرده نویسنده ها دیگر نه تنها دنبال نویسندگی و کار فکری نمی روند بلکه دنبال فعالیت و کارهای یدی هستند و قلم و دانش خود را کنار گذاشته اند و این یک فاجعه برای جامعه ما است. چرا در کشور ما به نویسنده بهایی داده نمی شود و نویسندگان را از مسافرکشی علمی نجات نمی‌دهند؟ مسافرکشی علمی تعبیری است که آقای بهاءالدین خرم شاهی در کتاب گریز از فلسفه از آن استفاده کرده است به این معنا که به نویسنده می گویند مقاله ای بنویسد یا کتابی به او می‌دهند تا آن را ویرایش کند و کارهایی از این قبیل که با نویسندگی که تولید تفکر است تناسبی ندارد. باید ذهن نویسنده و متفکر آرام باشد تا بتواند فکر کند و اگر نویسنده به فکر نحوه تامین امرار معاش و گذران زندگی خود باشد نویسنده مبرّزی نخواهد شد؛ به همین خاطر باید عقلای قوم و مسئولان مربوطه به مشکلات نویسندگان دقت کرده و در پی برداشتن مشکلات آنان باشند. {دنباله مطلب را در پست بعد بخوانید} ۲۹ آبان ۱۴۰۰ https://rasanews.ir/fa/news/695384/%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%DB%8C%D8%A7-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%81%D8%B1-%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C 🌐http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1