🔶 وقتی روح‌مان سرما می خورد! ▪ برای اینکه بتوانیم افسردگی را درمان کنیم بدون شک ابتدا باید به مبتلا بودن یا نبودن خود پی ببریم. باید بدانیم با یک بیماری چراغ خاموش روبروییم. معمولاً بعدها متوجه اش می شویم که روال زندگی مان مختل و فرآیند درمان طولانی و هزینه ساز می شود. هزینه های عاطفی که به خودمان،خانواده و اطرافیان تحمیل می کنیم هم جای خود دارد. پس در قدم نخست باید دقیق شویم و علائم این مرموزِ خاموش را پیدا کنیم. اگر ساعات خواب و غذا خوردن ما به شدت تغییر کرده باید توجه کنیم. برای مثال دچار بدخوابی، خواب های آشفته، بیدارماندن تا صبح و پس از آن خوابیدن می شویم یا مدام می خوابیم و بدون دلیل از خواب بیدار می شویم و دوباره بعد از چند دقیقه خوابمان می برد. موقع خوردن غذا دچار وسواس شده ایم. بیش از حد معمول و معقول به رنگ و بوی آن ایراد می گیریم و دنبال بهانه ایم تا غذا نخوریم یا اگر به ما یادآوری نکنند اصلاً یادمان می رود که غذا بخوریم و ساعات غذا خوردن ما آشفته و بی نظم شده است. ▪ اگر به حالت «فرار از اکنون» دچار شده ایم و مدام در گذشته سیر می کنیم و مدت کوتاهی بعد از فکر کردن به گذشته بیشتر از اینکه خاطرات خوش در ذهنمان مرور شود، خاطرات بد جلوی چشممان رژه می رود می توان احتمال افسرده شدن را داد. همچنین اگر مدام آینده را در ذهنمان تصور می کنیم، فکر و خیال داریم و دوباره افکار منفی و ناراحت کننده سراغمان می آید باید به فکر خودمان باشیم چون این احتمال خیلی قوی تر می شود. در کل اینکه در سیر در گذشته یا آینده نباید حس درماندگی و ناامیدی به ما دست بدهد اگر این طور است بد نیست بدانیم این از علائم مهم آغاز افسردگی است.....👇 https://www.migna.ir/news/53295/preview/