۷ قانون دوم: فقط آنچه را که باید، بگویید؛ نه بیشتر. تجربه من با افرادی که با هم گفتگو می کردند به من یاد داد که اغلب افراد نمی دانند چطور فقط به نکته ای که می خواهند بگویند بچسبند و چیزی که نیاز هست را بگویند – و نه بیشتر. نمی دانند چطور حرف خود را ساده بگویند و چه زمانی تمام کنند. برای مثال بر می گردیم سراغ جین و ادواردو که اواسط دوره درمان خود بودند یعنی یک ماه تمرین با متنهای نمایشی که در اختیارشان قرار گرفته بود. از آنها در مورد آخرین قرار عاطفی که باهم برنامه ریزی کرده بودند پرسیدم، و اینکه آیا ادواردو اوقات خوبی با جین داشته است یا خیر. او با قدری مکث و تامل گفت «بله». آیا او از همسرش بخاطر اینکه با او آمده بود تشکر کرده بود؟ ادواردو گفت: «ممم، نه، باید می کردم؟» و من گفتم: «اگه میخوای اونو تشویق کنی که بازم همراهت بیاد، بله، همه آدمها دوست دارن بخاطر کاری که انجام میدن واکنش مثبت دریافت کنن» یک لحظه فکر کرد و بعد رو به همسر خود گفت: «جین، ممنونم که اون شب همراهیم کردی، اوقات خوبی باهات داشتم و متشکرم که بداخلاقیهای معمولتو همراه خودت نیاورده بودی» همانطور که انتظار می رفت، جین فوراً ناراحت شد. سریع به ادواردو دستور دادم «آ، آ، ادواردو، لطفا جمله ت رو به عقب برگردون و بعد از *اوقات خوبی باهات داشتم* استپ کن» ادواردو سعی کرد با من بحث کند که «اما من فقط داشتم می گفتم که چطوری نبوده ...» گفتم: «نه، اینطوری نیست. تو داشتی یه مشت کینه های گذشته رو سرش خالی می کردی. با این کار پیشرفتت رو خراب می کنی. همینو میخوای؟ میخوای همه چیز بدتر بشه؟ - اگه نه، پس دقیقاً چیزی که میخوای و باید رو بگو. نه بیشتر» ادواردو به آرامی سرش را به نشانه تایید تکان داد و متوجه نکته شد. کلید موفقیت این است که کلمات خود را محدود به اصل مطلب کنید. کلماتی را به پیام خود اضافه نکنید که آن را بی ارزش کرده و مفهوم مثبت ارتباطات شما را تخریب نماید. ⚜️ @Miss_etiquette قانون سوم: سوالاتی نپرسید که پاسخ واقعی ندارند. بسیاری از افراد نوعی سبک گفتاری را ایجاد می کنند که «سوالات کاذب» از دیگران بپرسند. این سبک به عنوان سوالات بلاغی نیز شناخته می شود. آنها از این سوالات استفاده می کنند تا طرف مقابل خود را عصبانی نمایند چون آنها برای بدست آوردن اطلاعات نمی خواهند صادقانه تلاش کنند. از نظر روانشناسی، هدف این سوالات، تخلیه اضطراب و کینه است، نه گردآوری اطلاعات واقعی. در درون سوالات کاذب، پیام های منفی، انتقادات ریز پنهان، یا حتی حملات مستقیم نهفته است. طرف مقابل آن را می شنود و از آن کینه به دل می گیرد. در اینجا چند نمونه از سوالات کاذب آورده شده است (با لحنی اسیدی بیان می شوند): • "چرا دوباره مایونز رو بیرون گذاشتی؟" انتقاد ضمنی این سوال: خیلی بی توجه هستی و آن را سرجایش نمی گذاری. • "چرا وقتی باهات صحبت می کنم بیشتر توجه نمی کنی؟" انتقاد ضمنی این سوال: شما هنوز بالغ نشده اید و نمی توانید واقعاً گوش بدهید. • "چرا روز تولد مادرت باهاش تماس نگرفتی؟" مفهوم ضمنی این سوال: چون خودخواه هستید، مادر خود را دوست ندارید، به هیچ کس اهمیت نمی دهید. • «چرا به اون ماشین چسبیدی؟ چرا همیشه اینقدر عجله داری؟" اکنون سعی کنید انتقادات موجود در این دو سوال را خودتان کشف کنید. واضح است که این سوالات کاذب برای بدست آوردن اطلاعات واقعی یا ایجاد نزدیکی و اعتماد طراحی نشده اند. وقتی آنها را می خوانید چه حسی به شما می دهد؟ احتمالاً خستگی و ناامیدی، کینه، شاید حتی خشم. در خیلی از سناریوهای این کتاب سوالات کاذب هایلایت شده اند- بازجویی هایی که در واقع درخواست اطلاعات نیستند بلکه در واقع برای تخلیه ناامیدی، کینه، اضطراب یا سایر احساسات منفی و پرتاب آنها به سمت طرف مقابل طراحی شده اند. همه آنها نمونه هایی از ارتباطات ناسالم و غیر مفید هستند. 👩🏻‍💻ادامه دارد ... ؛┓┅┅┅┅┅(✿ฺ)┅┅┅┅┅┏ 🦋 @Miss_etiquette ؛┛┅┅┅┅┅(✿ฺ)┅┅┅┅┅┗ 📌 اطلاعات بیشتر در مورد مقالات، دوره ها و محصولات میس اتیکت: https://zil.ink/missetiquette