... آخرین باری که بچه های تیپ ۲۷ اسماعیل قهرمانی را دیدند، سحر روز عیدفطر بود که سوار بر موتور تریل، داشت سراسیمه به سمت دیواره‌ی شرقی کانال پرورش ماهی می‌رفت. آن روز، تا حوالی ظهر همه دلواپس او بودیم و از هر کس که به عقب بر می‌گشت، سراغش را می‌گرفتیم و این که آخرین بار، چه کسی او را دیده است. اجمالاً می‌دانستیم که قهرمانی، بچه‌های گردان حبیب را در خط پیدا و فرمانده این گردان را، نسبت به فرمان عقب‌نشینی توجیه کرده و از آنجا عازم نقطه‌ای شـده بـود کـه بچه های گردان سابق خودش - گردان انصار الرسول - داشتند برای عقب‌نشینی آماده می‌شدند. منتها؛ از بعد آن لحظات، دیگر هیچ کس خبری نداشت، و نفهمیدیم چه اتفاقی برای قائم‌مقام [فرماندهی]تیپ ۲۷ افتاده ... رفت که رفت! 📚بُرشی از متن کتاب تک‌سوار دشت‌ زید، سرگذشت‌نامه‌ی سردار شهید اسماعیل قهرمانی‌اردهائی.🌹 🕊شادی روح پاکش، حمد و سوره و صلواتی قرائت کنیم. @Modafeaneharaam