eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
36.6هزار دنبال‌کننده
27.9هزار عکس
10.5هزار ویدیو
258 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 کپی آزاد💐 ارتباط👇 @Soleimaniam5 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c کانال عنایات شهدا👇 http://eitaa.com/joinchat/262930453Cc15f263649
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 فقط به عشق علی از غم عبور باید کرد به نام نامی او مهدی ظهور خواهد کرد 🎤 علی اکبر قلیچ 🏷 علیه السلام (عج) @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار مردمی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم در سالروز عید غدیر. ۱۴۰۳/۴/۵ 💻 castbox | shenoto | سایت @Modafeaneharaam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟حال خوب مداحی مست نجف🌼🌱🌸🍃🎈🎉 🌈 🌸 🌹💥 @Modafeaneharaam
شهیدمدافع حرم وراه قدس سردار حسین محمدی درتاریخ 59/6/30 دریکی از شهرستانهای زنجان دیده به این دنیاگشود و در 9ماهگی ساکن تهران ومحله شهرک امام خمینی منطقه18شدند. ازکودکی به تلاوت قرآن علاقه زیادی داشتند و در مسابقات مساجد محله شرکت میکرد. عضو فعال بسیج در مسجد امام حسن مجتبی بود . دیپلم خود را در رشته انسانی گرفت و درکنکور دانشکده افسری شرکت کر دو قبول شد . ذهن و فکر فوق العاده بالا و نخبه ایی داشت و درتمام مسائل دیگران را راهنمایی میکرد. شهید حسین محمّدی دردهه 80 مشغول تحصیل در دانشکده افسری بودند. ایشان در اواخر تحصیل خود تصمیم به ازدواج میگیرد .عقدشان را درمسجدمقدس جمکران جاری کردند و باتوسّل به حضرات معصومین خصوصا حضرت زهرا سلام الله علیه ازدواج کاملا سنتی ومذهبی را انجام میدهند. برای سفر اول خود و ماه عسل به سوریه سفرکردند جالب اینجاست که آخرین سفر ایشان باخانواده نیزدوسال درسوریه بودند. وباشهادت ایشان باتابوت شهید برگشتند ایران . شهیدالقدس سردارحسین محمّدی از مستشاران و فرمانده اطلاعات پنهان سپاه قدس در سوریه بودند که باذهن خلاق و پرتفکرو نکته سنجشان مکانهای زیادی از تکفیریهاو رژیم اشغالگررا مورد هدف وشناسایی قرار دادند. شهیدمحمدی 4 یادگار دارد که 2فرزندپسر و2فرزنددخترهستند. محمدعلی16ساله محدثه15ساله محمدحسن9ساله ومطهره8ساله . زندگی شهیدمحمدی بسیار با عشق برائمه اطهار و عشق به خانواده بود. خدمت به خدا و امام زمان حرف اول در زندگی ایشان بود و معتقد بود که زحمتی که میکشم برای هزینه های بچه ها و نانی که سرسفره میبرم حلال باشد. همیشه همه رابه اطاعت محض از رهبرفرزانه وبزرگ کشورعزیزمان نائب امام زمان ع) امام خامنه ایی رامیکردند . درکشورهای عراق وسوریه و در کشورخودمان ایران خدمت های فراوانی کرد و در دی ماه سال 1402 که مصادف بود با روزغزه و 8رجب فردای لیلة الرغائب و پنج روز قبل از ولادت مولا امیرالمؤمنین در روز شنبه صبح درمحله المزه دمشق که مشغول جلسه اطلاعاتی مهمی بودند، باشلیک 8موشک به دستورمستقیم توسط رژیم منحوس واشغالگر قدس به ساختمان مقرسپاه پاسداران که مشغول جلسه مهم اطلاعاتی بودند بهمراه چهارتن از یاران و دوستان خود در سن 43 سالگی به شهادت رسیدند. و یک روز تمام طول کشسدتا پیکرمطهرشان اززیرآوار پیداشود. که مصادف بود با شب تولد پسر بزرگ شهید ، (محمدعلی) که فرصت نشد برای پسر ارشد خود تولد را بگیرد و کادوهای تهیه کرده را به ایشان بدهد. وعکس سلفی تولد خودشان را در معراج شهدا در تهران با هم گرفتند.برای صبر خانواده شهدا وشادی روح شهدا صلوات. شهیدالقدس ومدافع حرم شهادت30دی ماه 1402💔 @Modafeaneharaam
به نام خدا قسمت 5⃣1⃣ 💫 من شوهرش هستم ساعت نه و ده شب ... وسط ساعت حکومت نظامی ... یهو سر و کله پدرم پیدا شد ... صورت سرخ با چشم های پف کرده ... از نگاهش خون می بارید ... اومد تو ... تا چشمش بهم افتاد چنان نگاهی بهم کرد که گفتم همین امشب، سرم رو می بره و میزاره کف دست علی ... بدون اینکه جواب سلام علی رو بده، رو کرد بهش ... - تو چه حقی داشتی بهش اجازه دادی بره مدرسه؟ ... به چه حقی اسم هانیه رو مدرسه نوشتی؟ ... از نعره های پدرم، زینب به شدت ترسید ... زد زیر گریه و محکم لباسم رو چنگ زد ... بلندترین صدایی که تا اون موقع شنیده بود، صدای افتادن ظرف، توی آشپزخونه از دست من بود ... علی همیشه بهم سفارش می کرد باهاش آروم و شمرده حرف بزنم ... نازدونه علی بدجور ترسیده بود ... علی عین همیشه آروم بود ... با همون آرامش، به من و زینب نگاه کرد ... هانیه خانم، لطف می کنی با زینب بری توی اتاق؟ ... قلبم توی دهنم می زد ... زینب رو برداشتم و رفتم توی اتاق ولی در رو نبستم ... از لای در مراقب بودم مبادا پدرم به علی حمله کنه ... آماده بودم هر لحظه با زینب از خونه بدوم بیرون و کمک بخوام ... تمام بدنم یخ کرده بود و می لرزید ... علی همون طور آروم و سر به زیر، رو کرد به پدرم ... دختر شما متاهله یا مجرد؟ ... و پدرم همون طور خیز برمی داشت و عربده می کشید ... - این سوال مسخره چیه؟ ... به جای این مزخرفات جواب من رو بده ... - می دونید قانونا و شرعا ... اجازه زن فقط دست شوهرشه؟... همین که این جمله از دهنش در اومد ... رنگ سرخ پدرم سیاه شد ... - و من با همین اجازه شرعی و قانونی ... مصلحت زندگی مشترک مون رو سنجیدم و بهش اجازه دادم درس بخونه ... کسب علم هم یکی از فریضه های اسلامه ... از شدت عصبانیت، رگ پیشونی پدرم می پرید ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ... لابد بعدش هم می خوای بفرستیش دانشگاه؟ ... ... @Modafeaneharaam
سلام عیدتون مبارک😍 طبق نذوراتی که واریز کردید تونستیم تعدادی ساندویچ سرد تهیه و بین کودکان توزیع کنیم ☺️ قبول باشه از همگی 🌺 @Modafdaneharaam
📣 خبر فوری برای دیابتی ها 📣 خسته شدی از کنترل نشدن دیابت❓ اگر میخوای برای همیشه از شر دیابت خلاص بشی و باهاش خداحافظی کنی حتما لینک پایین رو مشاهده کنید. 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3098083751C6ae47bca62 🔻برای شروع روند بهبود و رزرو وقت ویزیت سریعا به آیدی زیر پیام دهید تا مشاورین باهاتون تماس بگیرند. @karshenas_jafarzadeh 🔰برترین و با اعتبار ترین کانال ایتا در حوزه بهبود دیابت ؛ کانال زندگی شیرین