گفت اگه روزی من نباشم تو بازم همین چادر وحجابت رو داری؟           با تعجب نگاهی به صورتش کردم وگفتم: من به چادرم افتخار میکنم معلومه که همیشه باچادر میمونم اقای مهربونم♥️ مگه از اول نداشتم؟  گفت‌‌ : دلـم میخواد به یقین برسم ، دلم میخواد خاطرم رو جمع کنی خانومم.♥️ دلــم میخواد مرواریدی باشی که تو صدفه✨ بانوی من 😌 گفتم‌‌ : مطمئن باش من همون جوری زندگی میکنم که تو بخوای حرفهایش به وصیت شبیه بود.📜 بار اخری بود که از لاسجرد میرفتیم تهران. چند روز بعد از آن برای آخرین بار رفت جبهه و من را با یک وصیت نامه‌ی شفاهی تنها گذاشت ....😔 راوی : همسر شهید اسماعیل معینیان🌹 @Modafeaneharaam