🌹 شهید مدافع حرم محمد کامران 🌹
بیشترین تفریحات ما حرم شاه عبدالعظیم بود و گلزار شهدای مدافع حرم🕊. «شهید مهدی عزیزی» و «شهید محرم ترک» دوستان صمیمی محمد بودند. زیاد به سر مزار آنها میرفتیم. سرش را روی سنگقبرشان میگذاشت و با گریه میگفت «شما بیمعرفت نبودید پس چرا تنها رفتید😔؟» واقعاً مثل ابر بهار گریه میکرد... من فقط نگاهش میکردم. به دوستانش میگفت «ببینید خانمم اینجاست. هیچ گلایهای ندارد که شهید شوم. ناراحت هم نمیشود. پس مرا ببرید😢😞.» برای اینکه آرام شود میگفتم «محمد، این چه حرفی است که میزنی؟ اگر همه شما شهید شوید، کی از حرم دفاع کنه؟ باید بمانید و به اسلام خدمت کنید☝️.» واقعاً تحمل دیدن اشکهایش را نداشتم. اصلاً تا مزار آنها را میدید چشمهایش خیس میشد💔. بعد از شهادت «محمدحسین محمدخانی» دیگر محمد کاملاً هوایی شد.🕊
راوی: (همسر شهید)
@Modafeaneharaam