چه خبر شده است ، نمی‌دانم ؛ نمی‌دانم سـازِ دل کـوک نیست و حـزیـن می‌نوازد؛ یا قلم مـغـمـوم است و نمی‌رقصد . . . نمی‌دانم دل، دل‌دل می‌کند ؛ یا قـلـم ، قـ‌لـ‌م شده است . . . هرچه بود و هرچه هست، نمی‌دانم ؛ فقط می‌دانم دلـم ، دل‌تنگِ رقصِ پاے قـلـم است . . . «رقصِ پا» ۲۵ مرداد ۱۴۰۲