ناگهان در صبح فردای یک شامگاه بهاری،
آسمان به زمین آمد و شهر سفید شد.
شاید خشم شب این دانههای لطیف،
برای یادآوری زمستان است...
خدایا!
هوا بس ناجوانمردانه سرد است،
سرما سخت سوزان و ره تاریک و لغزان است...
تو
گلی داری که
عالم را گلستان میکند،
جهان محتاج
طلوع خورشید است؛
بیا و نظیر برفها که
ناگه آمدند،
زمستان را «
بَغْتَةً» بهار کن!
«
خشم شب»
#معین
صبحی که دانههای برف غافلگیرمان کرد، ۶ اسفند ۱۴۰۱