✍️ کلمات در ذهنم آشفته اند ،نمی توانم آنها را روی کاغذ به ترتیب در یک صف بچینم که از دلتنگی و غم و اندوه من بگویند ... نمیتوانم بغض در گلویم را مخفی کنم .. اشک ها بی اختیار در چشمان من موج میزنند و سرازیر میشوند .. عمر من در حال گذر است ، و من خودم عمرم را تباه کردم .. غرق در گناه شدم .. کاش بار دیگر در گوش من اذان می گفتند تا زندگی نو را آغاز کنم .. :) ___