▫️ مهجوریت خودخواسته‌ی فلسفه اسلامی! ❇️ در فلسفه اسلامی یک قانون نانوشته وجود داشته که بر اساس آن فلسفه نباید به صورت عمومی عرضه می‌شده است! فیلسوفان مسلمان از تدریس عمومی یا زبان عمومی حذر داشته اند. 📚ابن سینا عمدا کتاب خود را سخت و مغلق می‌نویسد تا همه فهم نباشد! 📚 سهروردی از زبان و ادبیاتی بهره می برد که هر کسی توان درک آن را نداشته باشد. 📚 خواجه نصیرالدین طوسی ادبیات ساده ای دارد اما مطالب را به زبان منطقی و با شاکله استدلالی بیان می‌کند که بسیار حوصله سر بر است.😢 شارحان فیلسوف خواجه نصیر نیز هر کدام به نوعی مغلق نویسند. (کتاب تجرید خواجه نصیر در مدت زمان ۲۰۰ سال موضوع اصلی فعالیت فیلسوفان و متکلمان بوده است. حوزه اصلی این دوره شیراز بوده لذا به آن مکتب شیراز می‌گویند. در این دوره هم متکلمان اعم از شیعه وسنی و هم فيلسوفان با نوشتن شرح و تعلیقه بر کتاب خواجه ابراز وجود می‌کردند) 📚میرداماد که خود به لُغَز نویسی و معما گویی مشهور است. شاید اولین فيلسوف بزرگی که زبان ساده و همه فهمی داشت ملاصدرا باشد. ملاصدرا برای تبیین مباحث خود بهترین بیان‌ها را انتخاب می‌کرد و از نویسندگان برتر جهان اسلام مثل غزالی و فخررازی استفاده می‌کرد. 💠 چرا چنین رفتاری رواج داشته است؟ 👈 دلیل عمده‌اش این است که از نظر ایشان فلسفه شمشیر دو دمی است که هم می‌تواند خیلی مفید و هم خیلی مضر باشد. 👈 لذا تلاش می‌کردند هر کسی سراغ فلسفه نیاید. این سنت، تازه درباره نوشتن کتاب بود، برای پذیرش شاگرد هم ممیزی‌های متعدد داشتند که شرحش مفصل است. 👈 چنین فرهنگ و هنجاری تا همین دهه‌های اخیر هم رایج بوده‌ و اساتید نوصدرایی نیز همین رفتار را داشتند. ⚠️ اما باید دید آیا آسیب بی خبری جامعه از معارف فلسفی کمتر از این ممیزی‌های سانسوری نبوده است؟ شاید در سده‌های گذشته حق با فلاسفه بوده اما به محض ورود اندیشه های مدرن باید همه فلاسفه مثل علامه طباطبایی کرسی تدریس عمومی می‌گذاشتند و آثار ترویجی فلسفه مثل اصول فلسفه و روش رئالیسم می‌نگاشتند. 💠 هم اکنون فلسفه غرب در سطوح مختلف از کتاب دقیق علمی تا رمان و نوشته‌های ژورنالیستی خودش را معرفی کرده است. 🧑‍🎓 مدرسه‌های فلسفه متعدد و بسیار موفق در سراسر کشورهای صنعتی به وجود آمده که یکی از آنها مدرسه زندگی آلن دوباتن است. 💠 اما از این سو هنوز رسوبات چنین روحیه ای در حوزه علمیه وجود دارد و به نظر من دلیلش آن است که با مراکز آکادمیک ارتباطی ندارند. بیشتر آنها در یک محیط کانالیزه با بدنه حزب اللهی و مومن سر و کار دارند. لذا به قول استاد عبودیت برای فهم ضرورت فلسفه کافی است یک مدت در دانشگاه‌های مرکز کشور رفت و آمد داشته باشید تا ضرورتش را حس کنید. (آن هم نه در اتاق بسیجی‌ها و هیئتی‌ها😄) عین همین مطالب درباره عرفان اسلامی نیز صادق است. @Mousavifard