🔵
پشت پرده انتقاد ناپذیری ؛ از زخمهای روانی تا موانع فرهنگی
▫️ انتقادناپذیری را میتوان یکی از ویژگیهای رفتاری دانست که اغلب از دل عوامل روانشناختی برمیخیزد. افرادی که عزتنفس پایینی دارند و خودپندارهای متزلزل در ذهن خود ساختهاند، معمولاً انتقاد را نه بهعنوان فرصتی برای بهتر شدن ، بلکه بهمنزله تهدیدی به ارزشهای شخصیتی خود مینگرند. تجربههای ناخوشایند گذشته، مانند مواجهه با انتقادهای توهینآمیز یا مخرب، نیز زخمهایی در روان انسان بر جای میگذارد که پذیرش هر نوع نقدی را دشوار میسازد.
🔹 محیط اجتماعی و تربیتی نقش مهمی در شکلگیری این رفتار دارد. کودکی که در فضایی تنبیهی رشد یافته یا همواره با تحقیر روبهرو بوده، انتقاد را معادل خوارشدگی تلقی میکند و بهطور طبیعی از آن دوری میجوید. از سوی دیگر، تربیتی که بر پایه تمجیدهای بیحد و مرز بنا شده باشد، این توهم را ایجاد میکند که فرد همواره بیعیب و نقص است، و همین باور پذیرش هرگونه نقد را ناممکن میسازد.
🔸 فرهنگ نیز در این میان نقشی انکارناپذیر ایفا میکند. در برخی جوامع، ارزشها و هنجارهای اجتماعی چنان شکل گرفتهاند که انتقاد بهعنوان تهدیدی برای حیثیت و جایگاه اجتماعی فرد تلقی میشود. این فرهنگ
حفظ ظاهر که بر اجتناب از نقد و انتقاد سازنده تأکید دارد، مانع از آن میشود که افراد نقد را به چشم ابزاری برای اصلاح و رشد ببینند.
افزون بر این، نبود آموزش مهارتهای گفتوگو و نقدپذیری در جامعه، این چرخه را تداوم میبخشد.
✍ موسی آقایاری
🆔
@Myidea