هدایت شده از طوسی مات
بغض ها ، غده های ریزِ فرسوده ای که خاک میخوردند ، یک عتیقه که سال ها پیش در گلو رسوب کرد و حالا قطره ها گناه، عشق و عذاب بود که جاری می شد؛ دعوتنامه ای که فرشته ی مرگ برای قتل هر احساس می فرستاد. ⇦خاکستر زرد