هدایت شده از طوسی مات
بغض ها ، غده های ریزِ فرسوده ای که خاک میخوردند ، یک عتیقه که سال ها پیش در گلو رسوب کرد و حالا قطره ها گناه، عشق و عذاب بود که جاری می شد؛
دعوتنامه ای که فرشته ی مرگ برای قتل هر احساس می فرستاد.
⇦خاکستر زرد
#چرک_نویس
هدایت شده از خاکستر زرد''
از میان درد هایمان جوانه زدی ، زخم به جا گذاشته ای و اشک به یادگار ماند.
⇦خاکستر زرد
#چرک_نویس
هدایت شده از خاکستر زرد''
تنِ زخمیم را از لاشه های باطله جدا کن ،
جایی میانِ آنها مچاله شده ام...
⇦خاکستر زرد
#چرک_نویس