✨﴾﷽﴿✨
🔹شرح خطبه(۱۸)ادامه بخش دوم🔹
...اين جمله اشاره به فصاحت و بلاغت قرآن دارد، الفاظش بسيار موزون، تعبيرات بسيار حساب شده و آهنگ آيات، آهنگى مخصوص به خود دارد که هر قدر انسان آن را بخواند و تکرار کند هرگز خسته نمى شود، شواهد اين سخن بسيار است که ورود در اين درياى پهناور، ما را از مقصد دور مى سازد.(15)
در توصيف دوّم مى فرمايد: «و باطن آن عميق است» (وَ باطِنُهُ عَميق).
غالباً پرداختن به زيباييهاى ظاهر، انسان را از عمق معنا دور مى سازد همان گونه که پرداختن به معناى عميق و به تعبير ديگر اداى حقّ معنا، انسان را در انتخاب الفاظ زيبا در تنگنا قرار مى دهد، نهايت قدرت لازم است که ميان اين دو جمع شود، حقّ معنا به طور کامل ادا شود و در عين حال در قالب زيباترين و جالبترين الفاظ قرار گيرد; و اين حقيقت است که انسان در قرآن مجيد به روشنى در مى يابد که ظاهرش فوق العاده آراسته، روح پرور، جذّاب و دلپذير است و باطنش فوق العاده عميق و پرمحتواست.
ژرفا و عمق قرآن آن گونه است که هرچه، قويترين انديشه ها درباره آن به کار بيفتد باز پايان نمى گيرد. چرا چنين نباشد در حالى که تراوش وحى الهى است و کلام خدا همچون ذات پاکش بى انتهاست. نمونه هاى گوناگونى در اين زمينه در سوره هاى مختلف قرآن وجود دارد که آنچه را امام در اين دو جمله بيان فرموده براى انسان آشکارا و محسوس مى سازد.(16)
در توصيف سوّم و چهارم مى فرمايد: «نکات شگفت آور قرآن هرگز فانى نمى شود و اسرار نهفته آن هرگز پايان نمى پذيرد» (لاتَفْنى عَجائِبُهُ، وَ لا تَنْقَضِى غَرائِبُهُ).
ممکن است تفاوت اين دو جلمه در اين باشد که جمله اوّل (لاتَفْنى عَجائِبُهُ) اشاره به جاودانگى و ابدى بودن شگفتيها و زيباييها و حقايق برجسته قرآن مى کند، چرا که کتابهاى زيادى را مى توان نام برد که در عصر خود، بسيار شگفت آور و جالب بودند ولى با گذشت زمان گرد و غبار کهنگى بر آنها نشست و شگفتيهايش بى رنگ شد ولى قرآن هرگز چنين کتابى نيست; چرا که تمام کسانى که با آن آشنا هستند هميشه از مطالعه و غرو و بررسى در الفاظ و معانيش لذّت مى برند.
جمله دوّم اشاره به اسرار نهفته قرآن است که با گذشت زمان هر روز بخش تازه اى از آن آشکار مى گردد (فراموش نکنيد که «غرائب» جمع «غريب» از ماده «غربت» و «غروب» به معناى دور شدن از موطن، يا پنهان گشتن است و اين تعبير تناسب نزديکى با اسرار نهفته قرآن دارد).
در پنجمين و آخرين توصيف مى فرمايد: «ظلمات و تاريکيها جز در پرتو نور قرآن برطرف نخواهد شد!» (وَ لا تُکْشَفُ الظُّلُماتُ اِلاّ بِهِ).
نه تنها ظلمت جهل و تاريکى کفر و بى ايمانى و بى تقوايى، بلکه ظلمات در صحنه زندگى اجتماعى و سياسى و اقتصادى نيز بدون تعليمات قرآن از ميان نخواهد رفت.
امروز با اين که دنيا از نظر صنايع، فوق العاده پيشرفت کرده، ولى با اين حال انواع ظلمتها بر جامعه بشرى سايه شوم خود را گسترده است; جنگها و خونريزيها، ظلم و بى عدالتيها، فقر و بدبختى و از همه مهمتر ناآرامى هاى درونى همه جا را فراگرفته و تمام اينها نتيجه مستقيم ضعف ايمان و تقوا و فقر اخلاقى و معنوى است که بهترين راه درمان آن پناه بردن به قرآن است.
از همه اسفناک تر رها کردن قرآن و پناه بردن به آراى ظنّى و افکار قاصر بشرى در زمينه احکام است که گروهى از مسلمانان به خاطر دور بودن از قرآن گرفتار آن شدند.
***
نکته ها:
1ـ عواقب شوم دورى از قرآن و اهل بيت(عليهم السلام)
دورى از قرآن براى همه مسلمانان مايه زيان و خسران است مخصوصاً براى دانشمندان و علماى امّت. همان گونه که امام اميرمؤمنان على(عليه السلام) در خطبه بالا با دقيقترين و رساترين بيان نشان داده، که چگونه گروهى از همان قرن نخستين ظهور اسلام به خاطر فاصله گرفتن از قرآن و اهل بيت که شارحان الهى قرآنند، سرگردان و حيران مانده اند و به راه هايى که دون شأن عالم اسلامى است کشيده شده اند
ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2