✨
✅تفسیر سوره نوح
▫️نخستین پیام نوح
گفتیم: این سوره، بیانگر آن قسمت از حالات نوح (علیه السلام) است که مربوط به مسأله دعوت او مى باشد، و نکات جالبى را در زمینه دعوت به سوى حق، مخصوصاً در برابر اقوام لجوج، به همه رهروان راه خدا مى آموزد.
نخست، از بعثت او شروع کرده، مى فرماید: ما نوح را به سوى قومش فرستادیم، و گفتیم: قوم خود را انذار کن، پیش از آن که عذاب دردناک به سراغشان آید (إِنّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).
این عذاب دردناک، ممکن است عذاب دنیا باشد، یا عذاب آخرت، و مناسب تر این که هر دو باشد، هر چند به قرینه آیات آخر سوره، بیشتر منظور عذاب دنیا است.
تکیه روى انذار (و بیم دادن) با این که پیامبران هم بیم دهنده بودند و هم بشارت دهنده ، به خاطر آن است که: انذار غالباً تأثیر قوى تر دارد، همان گونه که براى ضمانت اجرائى قوانین در تمام دنیا، روى انذار و مجازات تکیه مى شود.
نوح، این پیامبر اولو العزم که صاحب نخستین شریعت و آئین الهى بود و دعوت جهانى داشت، بعد از دریافت این فرمان، به سراغ قومش آمد، گفت: اى قوم! من براى شما بیم دهنده آشکارى هستم (قالَ یا قَوْمِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ).
هدف این است که خداوند یگانه یکتا را پرستش کنید و هر چه غیر از او است به دور افکنید، تقوا را پیشه نموده، و از دستورات من که دستور خدا است اطاعت کنید (أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِیعُونِ).
در حقیقت، نوح محتواى دعوت خود را در سه جمله خلاصه کرد: پرستش خداى یکتا، رعایت تقوا، و اطاعت از قوانین و دستوراتى که او از سوى خدا آورده، که مجموعه عقاید، اخلاق و احکام بود.
سپس، به تشویق آنها پرداخته، نتائج مهم اجابت این دعوت را در دو جمله کوتاه بیان مى کند، مى گوید: اگر دعوت مرا اجابت کنید خداوند گناهان شما را مى آمرزد (یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ).(۱)
در حقیقت، قاعده معروف الإِسْلامُ یَجُبُّ مَا قَبْلَهُ: اسلام پیش از خود را مى پوشاند و از بین مى برد قانونى است که در همه ادیان الهى و توحیدى بوده است و منحصر به اسلام نیست.
و مى افزاید: و شما را تا زمان معینى به تأخیر مى اندازد، عمرتان را طولانى کرده و عذاب را از شما دور مى دارد (وَ یُؤَخِّرْکُمْ إِلى أَجَل مُسَمّىً).
زیرا هنگامى که اجل نهائى الهى فرا رسد، تأخیر پیدا نمى کند اگر مى دانستید (إِنَّ أَجَلَ اللّهِ إِذا جاءَ لا یُؤَخَّرُ لَوْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
از این آیه، به خوبى استفاده مى شود اجل و سر رسید عمر انسان دو گونه است: اجل مسمى و اجل نهائى و یا به تعبیر دیگر: اجل ادنى (نزدیک تر) و اجل اقصى (دورتر)، و یا اجل معلق (مشروط) و اجل حتمى (مطلق).
قسم اول، سر رسیدى است که قابل تغییر و دگرگونى است، و بر اثر اعمال نادرست انسان ممکن است بسیار جلو بیفتد، که عذاب هاى الهى یکى از آنها است، و به عکس، بر اثر تقوا و نیکو کارى و تدبیر ممکن است بسیار عقب بیفتد.
ولى، اجل و سررسید نهائى به هیچ وجه قابل دگرگونى نیست، این موضوع را با یک مثال مى توان مشخص کرد و آن این که: یک انسان استعداد عمر جاویدان ندارد، اگر تمام دستگاه هاى بدن خوب کار کند، سر انجام زمانى فرا مى رسد که بر اثر فرسودگى زیاد قلب او خود به خود از کار مى افتد، ولى رعایت اصول بهداشت و جلوگیرى به موقع از بیمارى ها مى تواند عمر انسان را طولانى کند، در حالى که عدم رعایت این امور ممکن است آن را بسیار کوتاه سازد و به زودى به آن پایان دهد.(۲)
🌱ادامه دارد...
⚘
@Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح