قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
⚘ 📚نهج البلاغه/نامه۲۳ / پس از آنكه ضربت خورد ✅ #پندهاي‌جاودانه سفارش من براي شما آنكه به خدا
✨ ✅شرح نامه ۲۳ ( مکارم شیرازی ) 🔹از سخنان امام(عليه السلام) است که پس از ضربت ابن ملجم ملعون و قبل از شهادتش به عنوان وصيّت بيان فرمود.(1) 🌺گفتار امام در یک نگاه: این وصیّت نامه در عین اختصار از چهار بخش تشکیل شده است. در بخش اوّل، امام(علیه السلام) توصیه به تمسک به دو رکن مهم اسلام، توحید و نبوّت کرده و مى فرماید: هیچ گونه شرک به زندگى خود راه ندهید و سنّت پیغمبر  اکرم(صلى الله علیه وآله) را ضایع مکنید. 🌿در بخش دوم، از دوران زندگانى خود سخن مى گوید و آن را به سه مرحله تقسیم مى کند که هر یک در مقایسه با دیگرى درس عبرتى است براى مخاطب و مى فرماید: روزى که سالم بودم و روزى که در بسترم و روزى که از میان شما مى روم سه روز عبرت انگیز است. 🍃در بخش سوم، امام(علیه السلام) طرز رفتار با قاتلش را که آمیخته با نهایت محبّت و عطوفت است، بیان مى کند که اگر زنده بماند، او را عفو خواهد کرد و اگر از بستر شهادت برنخیزد، گرچه اولیاى دم مى توانند قصاص کنند، باز هم توصیه به عفو مى فرماید. 🔹در بخش چهارم چگونگى برخورد خود را با مرگ شرح مى دهد و مى فرماید: من هرگز مرگ (شهادت) را ناخوش نداشتم و همچون تشنه اى که به سرچشمه مى رسد از ورود به آن شادم. 💥چند وصيت پرارزش: آنچه مرحوم سيّد رضى در اينجا آورده است، بخشى از سخن مشروح ترى است که امام(عليه السلام) در آخرين ساعات عمرش به عنوان سرمايه اى گرانبها براى همه امّت اسلامى به يادگار گذاشت. در بخش اوّل اين وصيّت چنين مى فرمايد: «وصيّت من به شما اين است که چيزى را همتاى خدا قرار ندهيد و سنّت محمد(صلى الله عليه وآله) را ضايع نکنيد، اين دو ستون استوار را برپا داريد و اين دو چراغ را روشن نگه داريد و ديگر نکوهشى بر شما نيست»; (وَصِيَّتِي لَکُمْ أَنْ لاَ تُشْرِکُوا بِاللهِ شَيْئاً; وَمُحَمَّدٌ(صلى الله عليه وآله) فَلاَ تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ. أَقِيمُوا هَذَيْنِ الْعَمُودَيْنِ، وَأَوْقِدُوا هَذَيْنِ الْمِصْبَاحَيْنِ، وَ خَلاَکُمْ ذَمٌّ!). با توجّه به اينکه امام(عليه السلام) تأکيد بر اين دارد که مطلقا چيزى را همتاى خدا قرار ندهيد، تمام شاخه هاى شرک را بدين وسيله نفى مى کند; اعم از شرک در ذات و صفات و افعال، شرک در عبادت و غير آن و اگر توحيدى خالص از انواع شرک باشد تمام روح و جان انسان را روشن مى کند و از او وجودى ملکوتى و به تمام معنا روحانى مى سازد. 🔸حضرت در دومين تأکيدى که بر عدم تضييع سنّت پيغمبر دارد، عمل به تمامى آن را لازم مى شمرد به عکس کسانى که در آن زمان و هر زمان اهل تبعيض اند و در واقع خود را فريب مى دهند، نمى خواهند به سراغ جهاد واجب و امر به معروف و نهى از منکر برود، به نماز شب و نوافل روى مى آورند، حاضر نيستند از محرمات چشم بپوشد و فقط به عزادارى شهيدان بسنده مى کنند. جالب توجّه اينکه امام(عليه السلام) اين دو اصل اساسى را گاه به ستون هاى خيمه تشبيه کرده و گاه به دو چراغ نورانى; خيمه هاى کوچک معمولا يک ستون دارد ولى خيمه هاى بزرگ و تشکيلاتى داراى دو ستون و معمولا در کنار هر ستونى چراغى آويزان است و يا به گفته بعضى نور از آن ستون ها برمى خيزد. به هر حال خيمه دين بدون اين دو اصل برپا نمى شود و فضاى آن بدون اين چراغ ها ظلمانى و کاملاً تاريک است. اما جمله «خَلاَکُمْ ذَمٌّ» همان گونه که در شرح خطبه 149 در جلد پنجم نوشته ايم، در ميان اعراب به صورت ضرب المثل در آمده و مفهومش اين است که ملامت و نکوهش و مذمتى بر شما نيست، چرا که وظيفه خود را انجام داده ايد; يعنى شما آنچه را که گفتم انجام دهيد ديگر هيچ مشکلى نداريد; اما اينکه نخستين کسى که اين جمله را به کار برد چه کسى بود، شرح آن را در همان جلد نوشته ايم. 🔹سپس امام(عليه السلام) در بخش دوم اين خطبه در عباراتى بسيار کوتاه و پر معنا، زندگى خود را درس عبرت بزرگى دانسته و براى يارانش بيان مى کند و مى گويد: «من ديروز يار و همنشين شما بودم و امروز (که در بستر شهادت افتاده ام) عبرتى براى شما هستم و فردا از شما جدا خواهم شد (و دنيا را وداع مى گويم)»; (أَنَا بِالاَْمْسِ صَاحِبُکُمْ، وَالْيَوْمَ عِبْرَةٌ لَکُمْ، وَ غَداً مُفَارِقُکُمْ). يعنى من که فاتح خيبر و احزاب و بدرم و ديروز به صورت انسانى نيرومند در ميان شما بودم، با گذشت يک روز دگرگون شدم و اکنون با فرق شکافته از بيداد ابن ملجم در بستر شهادت هستم و همين فرق شکافته من به شما درس بىوفايى دنيا مى دهد و فردا که جاى خالى مرا ببينيد، احساس مى کنيد که دنيا تا چه اندازه بى اعتبار است; به همين سادگى مردى شجاع و قهرمانى بى بديل از دنيا چشم مى پوشد و در برابر حوادث تسليم مى گردد. 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2