به عید وصل تو من خویشتن کنم قربان! ✍روح الله کریمی خویگانی قربان یعنی نزدیک شدن و عید یعنی بازگشت. عید قربان یعنی برگشتم که نزدیکت باشم! گویا خدا به قربانی بسیار علاقه دارد، به فرزندان آدم هم گفت: برایم قربانی کنید. هابیل «برترین» داشته ی خود؛ یعنی بهترین گوسفندان را قربانی کرد و قابیل«بدترین» داشته ی خود؛ یعنی گندم های گندیده اش را! هابیل قبول شد و قابیل مردود، چرا که خداوند «برترین» را خریدار است. اسماعیل، «برترین» داشته ی ابراهیم بود. هاجر و ابراهیم با وجود «عطش اولاد» تا کهنسالی از این نعمت بی بهره بودند، خداوند دعایشان را اجابت کرد و پسری به غایت زیباروی به آنان داد. تا نوجوانی، مهر این پسر را در دلشان گسترش داد، به محض آنکه اسماعیل به بلوغ(بلوغ یعنی رسیدن به کمال) رسید، شد «برترین» داشته ی ابراهیم و هاجر! و خداوند عادت دارد که دست روی «برترین» ها بگذارد! دوست دارد برترین ها به مسلخ خودش بشتابند: «در مسلخ عشق جز نکو را نکشند/ روبه صفتان زشت خو را نکشند!» ابراهیم را در سخت ترین آزمایش ممکن گذاشت؛ و هاجر بیشتر! و اما ابراهیم! چقدر پخته ی روزگار است این مرد! چقدر ارتباط مؤثر می داند این مرد! چقدر «دیالوگ» با فرزند می داند این مرد! اصلاً چقدر مهارت های «متقاعد سازی» می داند این مرد! و از قربانی فرزند ابایی ندارد... «گر عاشق صادقی، ز کشتن مگریز!» اما یک نکته ی تربیتی! او حتی به خاطر خدایش، فرزندش را کت بسته و به اجبار به کشتارگاه نمی آورد، پیامبر خدا به جای «تحمیل» و «تلقین»، روی به «تبیین» می آورد. او با دلبند خویش چنان می کند که حتی نه با «پای» خویش، که با «جان» خویش به قتلگاه «دل» می گذارد و این است احترام به «آزادی» و «انتخاب» متربی! «به عید وصل تو من خویشتن کنم قربان»! و اما خدا! مرحبا بر خدای پاکبازی، خدای صحنه های دلبازی! به محض آنکه قبولی ابراهیم برایش مسجل شد، ذبح اسماعیل را منتفی کرد، راضی نشد به سربریدن، تا ذبح عظیم بماند به افق خاندان فاطمه! ای ابرمرد عاطفه! ابراهیم، ای پیروزمند «ادای وظیفه» بر «ارضای غریزه»! قربانیت قبول، قربان! ✅ خبرگزاری پلیس نجف آباد 👇 https://eitaa.com/Najafabadpolice