🔻یادآوری یک پشیمانیِ بی‌حاصل مدیریت جهادی؛ مدیریت تکنوکراتیک 🖋آزاده محمودیان ۱. یادم می‌آید در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۴، بیش از هرچیز نگران این مهم بودم که برخی از انقلابی‌ها به شدت هاشمی رفسنجانی را در خط ولایت می‌دانستند. بسیاری از آنان که متولدین دهه ۳۰ و ۴۰ بودند، قرابتی هم با سپاه پاسداران داشتند، و چه در جبهه‌های نبرد و چه در جای‌جای وطن، حفظ ولایت و انقلاب بزرگترین دغدغه ایشان بود‌؛ در برابر سوال‌ها و موشکافی‌ها به عبارات امام و رهبر انقلاب در تأیید هاشمی و نیز به توسعه عمرانی دولت سازندگی اشاره می‌کردند. آن دوره البته انتخابات با شکست هاشمی پایان یافت اما قریب به یک دهه طول کشید تا همان انقلابی‌های دلسوز به این معنا واقف شدند که زاویه‌ای عمیق و پرخطر بین آرای هاشمی و رهبر انقلاب وجود داشته‌است. شاید بسیاری از آنان وقتی نامه بی‌سلام هاشمی در ۸۸، یا مواضع تقابلی پایان عمرش، در برابر رهبری را دیدند و «اللّهم انّا لانعلم منه الّا خیرا» را نشنیدند، به این گسست عمیق یقین پیدا کردند. زیرا از نظر آنان هاشمی کسی بود که عمرش را برای انقلاب و دفاع مقدس و عمران مملکت صرف کرده بود. ۲. با وجود این عدم وقوف عمومی، فهم این حقیقت برای برخی اهل بصیرت، چون آوینی، از سال‌ها جلوتر اتفاق افتاده بود. او علنی هاشمی را تکنوکرات خطاب کرده بود؛ همان هاشمی‌ای که «انقلاب زنده بود تا او زنده بود!!», هم‌او که دست راست رهبری بود! آوینی هزینه این بیدارگری را به سختی و با طرد شدن‌های پی‌در‌پی پرداخت کرد. ۳. اکنون و این روزها نیز از یک‌سو سخن از «مدیریت جهادی» قالیباف و از سوی دیگر «نگاه تکنوکراتیک» اوست. نکته آنکه هر دوی این رویکردها از بیانات رهبری در تاریخ ۲۳دی۱۳۹۲ در دیدار با مدیران شهرداری تهران، استمزاج می‌شود. در حالی‌که مریدان آقای قالیباف بخش ابتدایی بیانات را شنیده و بخش دوم رو نشنیده می‌گیرند. در بخش اول آمده: «اقدامات شهرداری در بخش‌های مختلف همچون تمیزی شهر، فضای سبز و بوستان‌ها، ساخت بزرگراه‌ها و پل‌ها، گسترش مترو، و ایجاد فضاهای ورزشی، کاملاً برجسته و خوب بوده است. ... اگر مدیریت جهادی یا همان کار و تلاش با نیّت الهی و مبتنی بر علم و درایت حاکم باشد، مشکلات کشور، قابل‌حل است». یعنی به‌طور مشخص رهبر انقلاب از موارد معینی ناظر بر عملکرد شهرداری در بخش‌های عمرانی تمجید کرده و آن را حاصل مدیریت جهادی دانسته‌اند. و اما در بخش دوم که مورد اغماض است آمده:«حقیقتاً معماری و نمای تهران، نمای یک شهر اسلامی نیست و شهرداری و شورای شهر باید این موضوع را جزو جدّی‌ترین مسائل خود بدانند. ... باید هرچه ممکن است، محیط زندگی شهر به گونه‌ای طراحی و ساخته شود که تحقّق سبک زندگیِ اسلامی، راحت‌تر امکان‌پذیر باشد». ایشان در ادامه گریزی هم به مدیریت مراکز فرهنگی می‌زنند و در مواردی مشخص مدیران شهرداری را تحذیر می‌دهند. یعنی به همان وزان که تمجیدی صورت گرفته، مشخصاً ایشان نقدی جدی ناظر بر دور بودن نگاه شهرداری از رویکرد اسلامی، در مباحث فرهنگی نیز داشته‌اند. ۴. حال نکته قابل تأمل آن است، اگر چشمان خود را بر تمام شبهاتی که در عملکرد آقای قالیباف در خصوص طرح صیانت، لایحه حجاب و موضع او در فتنه ززآ و مسایل خانوادگی‌اش وجود دارد ببندیم، آنچه تأسف‌بار است، تکرار خسارات گذشته ناشی از طرد منتقدان مشفق و روی کار آمدن تفکرات لیبرال-تکنوکرات است. در این دو روز باقیمانده واجب‌ترینِ اعمال، تحقیق و مطالعه استدلال‌های اهل بصیرت و تفکّر پیرامون رویکردهای تکنوکراتیک قالیباف است؛ به‌جای طرد یک‌سرۀ آنان. باید ترسید از تکرار روزهای تلخ و پرخسارت مدیریت تکنوکرات‌ها. @Najvayeqalam_Mahmoudian