🔰مردم سالاری دینی از حرف تا عمل 🔹دانشمندان علم منطق در تعریف «سفسطه» می‌گویند: سفسطه، قیاسی است که در آن از قضایای وهمی (وهمیات) استفاده شود؛ و غرض از آن به غلط انداختن طرف مقابل و یا اسکات او باشد. 🔹در دموکراسی آنچه بيش از هرچيز خودنمايی می‏كند آن است كه سوفسطايی‏‌گری روح دموکراسی از آغاز تا كنون بوده است. در گذشته سقراط، افلاطون و ارسطو از مخالفان سرسخت دموکراسی به شمار می‏‌رفتند. مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی و انسان شناسی سوفسطايی زيربنای دموکراسی در گذشته و حال می‌‏باشند. 🔹در تاريخ معاصر، غرب زمانی دموکراسی را پذيرفت و آن را مبنای رفتار سياسی خويش قرار داد، كه قبلا انديشه سوفسطايی را پذيرا شده بود و امروز در سايه جهانی‏‌سازی می‏‌كوشد آن را به فرهنگ جهانی مبدل كند. 🔸پوپر مدافع دموکراسی ليبرال سوفسطائيان را مظهر پيشرفت و روشن‏ انديشی قلمداد می‏‌كند و در مقابل از افلاطون به زشتی ياد می‏‌كند. 🔸هولاك معتقد است كه سوفسطائيان انديشه‏‌ای كاملا آزادی‌خواهانه و مردمی را در يونان نمايش می‏‌دهند كه توسط نظريات نيرومند افلاطون و ارسطو پايمال شده است. 🔹این فاصله‌طبقاتی در سبک زندگی مردم و مسئولین و مدیران نظام ماحصل همین دموکراسی است، شاید ذات این سبک مدیریتی است که از غرب به وام گرفته‌ایم. شاید باید طرحی نو درانداخت و از خیر این مدل انتخاب مسئولین گذشت. مدلی که حتی با وجود شورای نگهبان افرادی چون خاتمی‌ها و روحانی‌ها و میرحسین‌ها و کروبی‌ها در معرض رأی مردم قرار می‌گیرند که یا به مدیریت می‌رسند و جامعه را در سراشیبی سقوط می‌اندازند یا رأی نمی‌آورند و مملکت را به آتش آشوب می‌سوزانند. 🔹در این سبک انتخاب مسئولان کاندیداها چه بخواهند چه نخواهند باید وعده اصلاح امور دهند و الا رأیی نصیبشان نمی‌شود. وعده‌هایی که یا می‌دانند نمی‌توانند به آنها جامه عمل بپوشانند یا توهم انجامشان را دارند. 🔻سؤال اصلی اما اینها نیست؛ سؤال اصلی انگیزه اصلی کاندیداها از کاندیداتوری است، دیگر صدر انقلاب نیست که بگوییم دغدغه خدمت به مردم دارند، بلکه می‌دانند اگر بتوانند نام خود را صندوق رأی بیرون بیاورند یک شبه ره صدساله را می‌روند و طبقه اجتماعی و سبک زندگی‌ دنیایی‌شان زیرورو خواهد شد. ✳️آنچه امامین انقلاب از تعریف مردم سالاری ارائه کرده و می‌کنند با آنچه مسئولان و مدیران جامعه برای مردم به نمایش گذاشته‌اند و مردم با گوشت و پوست و استخوان آن را لمس می‌کنند فاصله‌ای از زمین تا آسمان هفتم دارد. اگر اینان نیز مانند امامین انقلاب در سطح ضعیف‌ترین افراد جامعه زندگی می‌کردند هم مردم آنها را ازخود می‌دانستند و هم اینکه مدیران و مسئولان بیشتر و واقعی‌تر به حل معضلات مردم می‌پرداختند. 🔹سخن فقط در سبک زندگی مردم و سبک زندگی طبقه مدیران و مسئولان مملکت است. زندگی مملو از تجملات و تشریفات، سبک آمد و شدشان بین مردم و ولی‌نعمتان‌شان. برخوردای‌شان از امکاناتی که مردم حتی رؤیای آنها را هم ندارند. مردم حق دارند ناراضی باشند حق دارند از سبک مدیریت اقتصادی و فرهنگی دولتیان و مجلسان شاکی باشند. 🔸مردم دیر زمانی است که مسئولان را هم‌درد خود نمی‌دانند. 🔰کاش مدیریت اقتصاد و فرهنگ هم تحت مدیریت ولی فقیه بود همانند امور نظامی که در اوج هستیم. ✍🏼محمدجواد رحمانی https://eitaa.com/Nameera