📖
#عربیات
كفاك تلعب دور العاشقين معي...
وتنتقي كلمات لست تعنيها...
كم اخترعت مكاتيبا... سنرسلها...
وأسعدتني ورود...سوف تهديها!
وكم ذهبت لوعد لا وجود له!
... وکم تمنیت لو للرقص تطلبني...
وحيرتني ذراعي... أين ألقيها.
ارجع إلي...فإن الأرض واقفة...
كأنما الأرض فرت من ثوانيها...
ارجع… فبعدك لا عقد أعلقه...
ولا لمست عطوري في أوانيها...
لمن جمالي؟ لمن شال الحرير؟ لمن.
ضفائري منذ أعوام أربيها؟
ارجع كما أنت... صحوا كنت أم مطرا...
فما حياتي أنا إن لم تكن فيها.
«اینکه با من نقشِ عاشقها را بازی کنی...کافی است
و از بر زبان آوردنِ کلماتی که معنیِ آنها را نمی دانی!
چه نامهها که نوشتم...به آن امید که روزی برایت بفرستم...
و چه گُلهایی که امید این که به من تقدیم خواهی کرد شادم میکرد!
و چقدر... سر ِوعدههایِ نبوده رفتم!
...و چقدر آرزو کردم روزی اگر دعوتم کردی که با تو برقصم
و در آخر بازوانم حیران ماندند...تا کجا آنها را بگذارم؟!
پیشم برگرد...چرا که ( در چشمم) زمین از حرکت باز مانده است!
گویا او هم از ثانیههایِ خود گریزان است!
برگرد...چون بعد از تو نه گردنبندی خواهم آویخت
و نه دست به شیشهیِ عطرم خواهم زد...
زیباییام برایِ که باشد؟ شال ابریشمام را برایِ که به گردن بیآویزم؟
و برایِ که باشد گیسوانی که...این همه سال آنها را پروردم؟!
هرگونه که هستی برگرد...چه صاف و چه بارانی!
که زندگی اگر تو نباشی به چه کارم میآید؟!»
🔸
#نزار_قبانی
🔸🔷🔸
📝 برای پیوستن به گروه چت
اینجا را لمس کنید.
🔹
@NasimeAdab🔹