📖 از روزهای رفتنت پاییزتر بودم از شمس‌های دیگرت تبریزتر بودم باران اگر آن‌سویِ شیشه داشت می بارید این سویِ شیشه، بی هوا من نیز، تَر بودم یک شب اگر دستت به تارِ مویِ من می‌خورد از نغمه‌ی داود شورانگیزتر بودم شاید اگر یوسف به قلبم فرصتی می داد… از تیغِ چاقویِ زلیخا تیزتر بودم شاید تمامِ چشم‌ها را کور می‌کردم شاید که از قومِ مغول چنگیزتر بودم… یک مزرعه اندوه در من مانده… حقم نیست من با تو از هر دشت، حاصلخیزتر بودم رسم بزرگی را به جا هرگز نیاوردی! از هر کس و ناکس به چشمت ریزتر بودم یادت بماند من که حالا خالی‌ام از عشق از استکان چایی‌ات لبریزتر بودم 🔹 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab