نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅ دیده‌ام خیلی از چیزها را به اسم جمهوری اسلامی انجام دادیم، اما نشد. آنها منظ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 بحث رسالۀ رحمت ✅ بخش اول: دستورالعمل‌ها بخش دوم: مبانی سلوکی بخش سوم: تجربه‌های سلوکی بخش چهارم: شرح رساله باب رحمت که به سه مقام تقسیم شده است. مقام اول هم سه بخش است: ۱. از خلق به حق که طلب کلی است. ۲. ریاضت کلی ۳. تتمه ریاضت، صبر و شکر ... منزل شانزدهم: تسلیم. منزل هفدهم: فقر. درجه هجدهم: شهود. 🔵 شهود خیالی ✅ شهود خیالی یعنی با چشم قلب ببیند. ندیده است، اما به لحاظ خیالی حسی که نسبت به حضرت حق دارد، خوب نگاه کنید، سرّش شهود خیالی است. طبق بیانی که ابن‌عربی دارد. مثل اینکه در تصویر خیالی‌اش می‌بیند که در پیشگاه خداست؛ حس می‌کند؛ احساس می‌کند. این خودش یک نوع شهود خیالی است. ابن‌عربی این را در مسئله نماز «الله فی قبلة المصلی» بیان کرده است. این پیش خدا را اگر خوب نگاه کنید، شهود خیالی است. حس وجودی که پیدا می‌کند من در پیشگاه خدا ایستاده‌ام مثل آنکه ما دعا می‌کنیم: ای خدا بده! این حس ارتباط است که من واقعاً از او بخواهم. تو بده و تو چارۀ منی. در دل این امر حس شهودی وجود دارد، اما شهود خیالی. همان‌طور که احساس می‌کند در پیشگاه اوست. در نماز، در دعا، حتی در حال عادی کسی که بخواهد این حس را در خودش ایجاد کند، هرجایی که هست، با خدا معامله می‌کند؛ خدا را در نظر می‌گیرد و با خدا حرف می‌زند. ✅ برخی از پیرمردها و پیرزن‌ها، که با خدا صحبت می‌کنند، می‌گویند: خدایا چه کار کنیم، گرفتاریم. مادران شهید را دیده‌ایم که با شهید راحت صحبت می‌کنند، جدی صحبت می‌کنند و مخاطب دارند. همان‌طورکه شیعه با امام معصوم صحبت می‌کند، نه اینکه ارتباطی وجود ندارد، اما امام رضایی که ببیند، نیست. بلکه این حس را دارد که با خدا هست و با او صحبت می‌کند و مدد می‌گیرد. این گاه اضطرار است و گاه برای برخی منش است. گاه هم از قوت یقین است. اینکه ابن‌عربی اسمش را گذاشته است شهود خیالی، خیلی لطف دارد و درست است. اینکه ما حس می‌گیریم و احساسش را داریم، این می‌شود شهود خیالی. بعد از این مرحله، می‌رسیم به شهود عین‌الیقینی. 🔵 شهود عین الیقینی ✅ در شهود عین‌الیقینی خدا را می‌بیند، مثل این مورد که بنده‌خدایی می‌گفت: به من مأموریت دادند رفتم در کوهستانی و شب بود و تاریک، ابهت آنجا مرا گرفت؛ همان لحظه به حضرت وصل شدم. این می‌شود شهود عین‌الیقینی که به حد حق‌الیقین نمی‌رسد. این همان است که درباره کفار آمده است در قرآن که وقتی در دریا گیر می‌افتند: «ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ». شخصی آمد خدمت امام صادق علیه‌السلام و پرسید می‌شود خدا را دید؟ حضرت فرمود آیا نشده است که در دریا گیر بیفتی و چیزی نداشته باشی که تو را نجات دهد؟ گفت: بله. آنجا به چه چیزی تعلق داشتی؟ همان خداست. خدای علیم قدیر. گاه در صحنه‌ها اتفاق می‌افتد. و گاه کسانی که در فضای سلوک هستند، به‌تدریج به این شهود می‌رسند. ✅ در شهود عین‌الیقینی عارف و شاهد غیر از مشاهَد است. خدا را در برابر خود می‌بیند. نه آن‌گونه که به صقعِ حق برسد. او را در برابر خود می‌بیند. این می‌شود شهود عین‌الیقینی. مثل اینکه شعله آتشی روشن است و انسان روبه‌روی شعله قرار گیرد و آتش را ببیند. این می‌شود شهود عین‌الیقینی. شهود از سر دوگانگی که عارف غیر از معروف و شاهد غیر از مشهود است. نوعاً خیلی از اهل شهود توضیحاتی که می‌دهند به گونه‌ای است که عارف غیر ازمعروف و شاهد غیر از مشهود است. در نوع سوم گزارش‌شان جور دیگری است. آنچه در شهود عین‌الیقینی روی می‌دهد، دیدن خود خداست نه حس حضور خدا. هیچ یک از این شهودات و حس حضور در شهود خیالی، با چشم سر نیست. بلکه با دل و قلب است. ✅ گاه در شهود عین‌الیقینی به گونه‌ای توضیح می‌دهد که همه جا هست، اما جوری می‌گوید که در قبل و جان شاهد نیست و هنوز شاهد را پر نکرده است. کسانی که قوت دارند، توضیح می‌دهند که از آن توضیحات می‌شود فهمید در چه درجه‌ای است. این شهود هم رؤیت قلب است. درباره رؤیت قلبی تمام آنچه که عارفان گفته‌اند، همه این ادبیات در روایات ما وجود دارد. این‌طور نیست که خود عارفان جعل کرده باشند، بلکه قلب است و دیدن قلب است و غیره. همه اینها در روایات ما آمده است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸