جهنم زرتشتیان🤔🔥 (قسمت پنجم) 📎لینک قسمت چهارم: 🌸 https://eitaa.com/Negahynov/4952 نگاه مستقیمی به سعید کردم 😐 و گفتم: سعید مگه من دایره المعارفم⁉️😳 بابا چهارتا کتاب خوندم گوگل که نیستم هر چی خواستی از توی من سرچ کنی در بیاری❗️😐 نگاه چپ چپی به من کرد و گفت: توکه نمیتونی یه سؤال به این آسونی جواب به چه دردی می‌خوری😕 حرصم گرفته بود و دلم می‌خواست خفه‌اش کنم که یک دفعه شروع کرد با صدای بلند خندیدن😂 -سعید خوبی⁉️ چیه پسر ❗️خیلی قاطی کردی⁉️ سعید در حالی که می‌خندید گفت: غَرَض گرفتن حال تو بود که حاصل شد. قیافشو😂😂😂 🌸 @Negahynov با پایم محکم زدم به ساق پایش که صدای آخش بلند شد 😫 سعید: حالا من یه چیم هست یا تو⁉️تو چرا قاطی کردی⁉️😂 دوباره شروع کرد به خندیدن😂 در میان خنده‌هایش گفت: حالا نمیخواد حرص بخوری بقیه عذاب ها رو بگو. راستی به اون عذاب خنده داره نرسیدیم❓ -که تو باز یک ساعت بشینی بخندی⁉️خوش خنده‌ی بی مزه😒 سعید: این دفعه نمی‌خندم تا حالت گرفته بشه خوبه❓بگو دیگه بقیه عذابهارو 😐 🌸 @Negahynov - یکی دیگه از عذاب‌هایی که برای دوزخیان گفتن اینه که گرسنگی شدید می‌کشند😩 سعید: اصلاً تو اینارو از کجا میدونی⁉️ از خودت حرف در میاری میگی تو آیین زرتشت اینه😟 منم میتونم همینجوری یه چیز رو به یک مذهب بچسبونم و بگم توی این مذهب فلان تفکره😕 نگاه حرص‌آلودی بهش کردم و گفتم: _ باشه یه کتاب توی گوشیمه که کتاب خود زرتشتی‌هاست. سعید: اسمش چیه⁉️ 🌸 @Negahynov کتاب را توی گوشی ام پیدا کردم و گوشی را گرفتم طرف سعید و گفتم: اسم یکیش ارداویرافنامه است اسم یکی دیگه اش دینکرد هست که عذاب‌های دوزخیان توش اومده😐 -اما اون عذاب خنده داره اینه که ماهی تابه داغ رو باید لیس بزنن سعید یک دفعه مثل یک بمب ساعتی از خنده ترکید. 😂چشمام گرد شده بود و به سعید نگاه می‌کردم 😳 -سعید انقدرا خنده نداشتاااااا. واقعاً که بی مزه‌ای😕 سعید: فکر کن اول غذا بهش نمیدن بعد از شدت گرسنگی باید ماهی تابه داغ لیس بزنه. آخه ماهی تابه داغ لیسیدن واقعاً عذاب خنده داریه خو😂 📚منبع: بهار،ارداویرافنامه ص۳۱۸_۳۲۷ ادامه دارد . . . ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282