🔹 آقای آل داوود که از نویسنده ها و حقوقدان های بزرگ ما هستند در یادنامه ی "هادی نامه" که اخیرا به همت آقای جعفریان، در تکریم مقام علمی مرحوم سید هادی خسروشاهی منتشر شد، نقل تاریخی جالبی هم در این باره دارند و می نویسند: من در بنگاه ترجمه و نشر کتاب بودم که فردی مثل آقای خانلری آن جا را می چرخاند. یک مرتبه دیدم آقای مطهری وارد شد. تعجب کردم که آقای مطهری و این جا؟ چون آن جا بیشتر یک محفل روشنفکری بود. آقای خانلری و استاد مطهری دیدار کردند و آقای خانلری با احترام کامل ایشان را بدرقه کرد و دو سه مرتبه پشت سر هم گفت: چشم استاد! چشم استاد! ماجرا به این جا برمی گشت که بنگاه آقای خانلری، کتابی از یک مستشرق یهودی به نام گلدزیهر در دست چاپ داشت که به صورت وهن آلودی به اسلام و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخته بود و آقای مطهری با تیزبینی همیشگی خود، متوجه شده بود و آقای خانلری را متقاعد کرد که این کتاب که صفحه آرایی هم شده بود نباید زیر چاپ برود. 🔺 اما امروز برخی از روشنفکران این نوع اقدام ها را مصداق تعصب و جلوگیری از آزادی بیان می دانند؟ 🔹 یکی از کارهای بسیار ویرانگر استکبار و استعمار در این سال ها این بوده که کلمه یتعصب را در اذهان مسلمانان به ویژه جوان ها خراب و مخدوش کرد بنابراین هر کسی که در زندگی و عقاید خود صلابت داشته باشد و به اصولی معتقد باشد از دیدگاه آن ها فردی متعصب است در حالی که آقای مطهری به واقع تعصبی راستین و متصل به دقیق اندیشی در زندگی داشتند. 🔹 مرحوم محیط طباطبایی در یادنامه ای که سال های اولیه انقلاب برای بزرگداشت استاد شهید مطهری منتشر می شود مقاله ای دارند و در آن جا اشاره می کنند که آقای مطهری در زمره ی اصحاب چهارشنبه بودند. گویا علمای بزرگ زمان روزهای چهارشنبه در مدرسه ی سپهسالار جمع می شدند، آقای مطهری هم در این جلسات شرکت می کردند. آقای مرحوم محیط طباطبایی در آن یادنامه ذکر می کنند که آقای مطهری وقتی در بحث ها سخن می گفتند موضع شان مومنانه، دقیق و هوشنمدانه بود. می خواهم عرض کنم تعصب امثال مطهری متکی به نگاهی دقیق، مومنانه و موشکافانه است. 🔺 شهید مطهری به خاطر شرایط انقلاب بسیار زود از میان ما رفتند و قابل کتمان نیست که عملا پروژه ایشان برای اصلاح دینی، تاملات فلسفی و کلامی و ... ناتمام ماند. در این باره چه نکاتی قابل ذکر است؟ 🔹 آقای مطهری در یک گاهنامه که قبل از انقلاب به همت جمعی از بانوان مومن و روشنفکر اصفهان منتشر می شد – متاسفانه با وجود پیگیری نتوانستم مجددا به این گاهنامه دسترسی داشته باشم – مصاحبه ای دارند و در آن جا اشاره می کنند آنچه من تاکنون نوشته ام برای جاری های زمان بوده است. مساله ی حجاب پیش آمده و من درباره ی حجاب نوشته ام، بحث حقوق زن پیش آمده و من درباره ی حقوق زن از دیدگاه اسلام نوشته ام. بحث ایرانی ها و اسلام ستیزی مطرح شده و من کتاب "خدمات متقابل ایران و اسلام" را نوشته ام و الی آخر، بعد در آن مصاحبه می فرمایند: آنچه من اندیشیده ام و فکر کرده ام هنوز در جایی نگفته ام. بعد ادامه می دهند که شرح مختصری بر منظومه دارم و یک مجموعه سخنرانی با عنوان حماسه حسینی و یادداشت هایی در رابطه با سیره ی پیامبر، این ها که تمام شود، فرصت می کنم آن چیزهایی که درباره ی جهان بینی و ایدئولوژی اسلام اندیشیده ام بیان کنم. متاسفانه این فرصت از آقای مطهری و بیشتر ما که مخاطبان آثار او بودیم گرفته شد. به جرات عرض می کنم به عنوان کسی که تقریبا 30 سال است بحث های قرآنی را دنبال می کنم، آقای مطهری روشن ترین، دقیق ترین، خواندنی ترین و فهمیدنی ترین تفسیر از آیات قرآن را دارند. گاهی برخی مطالب آقای مطهری را که می خوانم، وجودم پر از اشک و آه می شود که چرا ما از نعمت وجود ایشان محروم شدیم. گاهی به دانشجویان می گویم بروید مثلا جلد چهار مجموعه ی آثار ایشان را بخوانید. سخنرانی هایی که در انجمن پزشکان و مهندسان در رابطه با توحید و نبوت و معاد ایراد شده را ببینید، مباحث دقیق و عمیق است. به ویژه آنجا که درباره ی قرآن و اعجاز قرآن سخن می گوید و چقدر ایشان در عین خوشفکری و اندیشه ی عمیق قدرشناس بودند، به طوری که فرموده اند من هر حرف اساسی زده ام، ریشه اش در المیزان است. 🔹 آقای مطهری من حیث المجموع بی نظیر بودند. فقیه اصولی مردم شناس، انسان شناسی حدیث شناس و قرآن شناسی فیلسوف و عرفان شناس، با این که نوع نگاه ایشان به دین، صدرایی است، اما هرجا که فلسفه و عرفان با اصول و باورهای دینی نمی خواند، مرعوب این دو نمی شود. یادم می آید مقام معظم رهبری یک وقتی در برابر طلبه ی جوانی که تندی کرد و گفت ما منبع چندانی برای بهره گیری نداریم، کتاب های آقای مطهری را مثال زدند – آن زمان استاد مطهری در قید حیات بودند - و فرمودند فکر آقای مطهری بتن آرمه است یعنی بن مایه های اندیشه ی ایشان بسیار محکم و تزلزل ناپذیر است.