🌀 گزارشی از سخنرانی دکتر پاکتچی در نشست علمی «آزمونِ دوام مؤلفه‌های تاريخی برای معنای واژگان در بافتار متنی قرآن کریم» که از سوی انجمن قرآن و حدیث دانشگاه مذاهب اسلامی برگزار شد: 🔹زمان انتشار: ٢١ فروردين ۱۴۰۳ 🌀 وقتی از منظر ریشه‌شناسی به واژگان نگاه می‌کنیم براساس مطالعات تطبیقی تاریخی ریشه این واژگان را در زبان‌های مختلف از گذشته دور مورد کاوش قرار می‌دهیم؛ مثلا وقتی به زبان سامی باستان برگردیم، یعنی زمانی مانند ۸ هزار سال قبل را مدنظر داریم؛ در اینجا این سؤال در ذهن هر پژوهشگری ایجاد می‌شود که آیا چنین خاطراتی در ذهن مردمان دوران نزول قرآن وجود داشته است که بروند و ریشه کلمات قرآن را در چند هزار سال قبل از خود بررسی کنند؟ و آیا اساسا این کار به فهم بهتر قرآن هم کمک می‌کند یا در زمان نزول قرآن، این فهم‌ها از واژگان وجود داشته یا اینکه فراموش شده بودند و به تاریخ سپرده شده بودند. 🔹 وقتی ما بپذیریم که فلان فهم در دوران نزول قرآن وجود نداشته است اجازه نداریم که این داده‌ها را در فهم قرآن مورد استفاده قرار دهیم؛ زمانی امکان استفاده از این داده‌ها وجود دارد که آزمونی بگیریم و ببینیم که آیا مؤلفه‌های تاریخی تا زمان نزول قرآن، دوام داشته‌اند یا خیر؟ بنابراین مراد از آزمون دوام مؤلفه‌های تاریخی یعنی تست مؤلفه‌های تاریخی تا زمان نزول قرآن کریم. 🔹 یکی از گونه‌های پر وقوع درباره دوام مؤلفه‌های تاریخی تا زمان نزول قرآن، مواردی است که می‌توان به عنوان فرافکنی مؤلفه تضمنی به بافت از آن نام ببریم. به این معنا که در برخی موارد مؤلفه باستانی و تاریخی به تدریج که به زمان ما نزدیک می‌شود به فراموشی سپرده می‌شود یعنی به تدریج یک واژه به لحاظ معنایی از آن مؤلفه تهی شده و ما آن را به بافت کاربرد فرافکنی می‌کنیم؛ به تعبیر دیگر به جای اینکه آن مؤلفه را به معنای واژگانی اراده کنیم مؤلفه را به قرائن حالیه و مقالیه منتقل می‌کنیم. در این صورت اگر بافت یاری کند آن مؤلفه تاریخی همچنان در حافظه اهل زبان باقی خواهد ماند و اگر قرائن حالیه و مقالیه وجود نداشته باشد و بافت در این زمینه ساکت باشد در این صورت مؤلفه تاریخی به فراموشی سپرده شده است. 🌀 تحول معنایی واژه ملک عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به واژه «ملک» اشاره و اضافه کرد: یکی از این واژگان «ملک» و مشتقات آن است؛ این واژه از منظر ریشه‌شناسی واژه مرکبی است که از دو بن یا ستاک اسمی ساخته شده است؛ بن اول آن «مٌ» به معنای مرد و انسان در زبان آفراسیایی مادر است؛ نیمه دوم این واژه تک هجایی «لک» به معنای راه در زبان آفراسیایی مادر است. واژه لک به معنای راه تا زمان نزول قرآن در عربی و سامی باقی بوده است ولی در این دوره با افزوده شدن همزه به «الائکه» تبدیل و از آن ملئک یا فرستاده ساخته شد که بعدا ما آن را با تسهیل همزه به صورت ملک به معنای فرشته می‌شناسیم. واژه مولک واژه ساخته شده از ترکیب این دو ستاک است و دو معنا برای آن ذکر شده است که یکی بیگانه و دیگری رئیس و در معنای گسترده‌تر آن پادشاه است و از زبان سامی مادر به صورت مولک وارد عربی شده است.   🔹 اینکه چه رابطه‌ای میان واژگان «مولِک» و «مولَک» با واژه تک‌هجایی «م و لک» وجود دارد هیچکدام از فرهنگ‌نویسان زبان آفراسیایی آن را مورد توجه قرار نداده‌اند. این از یافته‌های بنده است؛ در واقع بازسازی دقیق‌تری که می‌توانیم از واژه مولک در معنا انجام دهیم این نیست که این وژه به معنای استرنجر و چیف است بلکه این واژه به معنای استرنجرچیف است و در واقع مولک به معنای مرد راهی و مردی است که از راه رسیده است. مولک و مولک در جوامعی بروز می‌یابد که حاضر نیستند فردی از قبیله خودشان را به عنوان فرمانروا قرار دهند و ترجیح می‌دهند یک فرد بیگانه را پادشاه خود قرار دهند.  🔹 این سؤال وجود دارد که آیا مفهوم فرمان‌روایی بیگانه به عنوان یک مؤلفه در زمان نزول قرآن کریم از سوی مردم شناخته شده بود؟ به تعبیر دیگر ملک به معنای مطلق پادشاه نیست بلکه پادشاه بیگانه است و آیا این معنا توسط اعراب دوران نزول قرآن درک می‌شده است؟ جواب آن است که در اینجا ما با نمونه‌ای از فرافکنی مؤلفه تضمنی به بافت مواجهیم؛ یعنی یکی از ستاک‌های موجود در این واژه به مفهوم بیگانه  دلالت دارد ولی در کاربرد قرآنی به نوعی مفهوم پادشاه بیگانه را در کاربرد ملک مشاهده می‌کنیم و لی بیگانگی از خود واژه ملک فهمیده نمی‌شود بلکه از ترکیب جمله و بافتار متن فهمیده می‌شود که نمونه آن در آیه ۳۴ سوره مبارکه نمل است که به نقل از ملک سبا گفته است: قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً ۖ وَكَذَٰلِكَ يَفْعَلُونَ؛ وقتی صحبت از این است که پادشاهان وقتی وارد قریه‌ای می‌شوند آن را تباه کرده و عزی مردم را به افرادی خوار تبدیل