ناگفته ای از حاج قاسم و سوءاستفاده از قدرت سال گذشته توفیقی شد تا برای تنها بار ممکن، دقایقی به محضر حاج قاسم سلیمانی برسم. کجا بود و کِی بود و با کی بود، اصلا مهم نیست. مهم حرف هایی بود که از زبان حاج قاسم زده شد. بعد از دقایقی صحبت درباره موضوعی خاص، حاج قاسم که همواره ابهت و عظمتش برایم ستودنی بود، برگشت و با چهره ای که نشان از ناتوانی داشت، نگاهم کرد و با حالتی خاص گفت: - تو دلت خیلی برای شهید می سوزه؟ رنگم پرید. منظورش چی می توانست باشد که این سوال را درباره شهیدی خاص می کرد؟ آرام گفتم: - خب ... بله. چطور مگه؟ و دوباره با همان حالت پرسشگرانه که نشان از اهمیت و سختی موضوع داشت، سوالش را تکرار کرد: - خیلی دنبال امور و اخبار شهید هستی؟! واقعا با ناتوانی و تِتِه پِتِه گفتم: - در حد خودم ... بله. چطور مگه؟ و گفت: برو یک کاری برای خواهرش بکن؟ مات و مبهوت از کاری که حاج قاسم می خواهد بر منِ ناتوان بسپارد، پرسیدم: - خواهرش؟ چه کار می توانم برای او انجام بدم؟! و با حالتی گرفته و شدیدا ناراحت گفت: - اون مرد چند ساله ولش کرده رفته. نه طلاقش میده، نه میاد سر زندگیش. تعجب کردم. تا حدودی در جریان قضیه بودم. گفتم: - اون رو که من پرسیدم. چند سال پیش از خود مرد پرسیدم. میگه طلاقش دادم. - نخیر آقا طلاق نداده. بیچاره دختر داغون شده افتاده توی خونه. هیچ جا نمیره. خود من بردمش کربلا. تاحدودی احوالش را می دانستم. با تعجب بیشتر گفتم: - ولی حاجی، اون میگه طلاق دادم. و حاجی همچنان ناراحت گفت: - نه آقا. ولش نمی کنه. خیلی دلت برای شهید می سوزه، برو اون رو پیداش کن، بگو بیاد تکلیف این بیچاره رو معلوم کنه. اعصابم به هم ریخت که چرا حاج قاسم از قدرت و جایگاهش استفاده نمی کند تا به زور هم که شده، این مسئله را حل کند. از آن بدتر، این بود که حاج قاسم چنین مسئولیتی سخت را به من که نه قدرت دارم نه عرضه، می سپرد؟! مبهوت این ماندم که چقدر حاج قاسم، دنبال امور خانواده شهداست و دغدغه رفع مشکلات آنها را دارد. حتی شهدایی که نه نیروی تحت امر و لشکرش بوده اند، نه همشهری اش! و نه حتی رفیق و دوست نزدیک و همرزمش! نتیجه اخلاقی: * در اوج قدرت، تابع قانون باشیم و از مقام و قدرت سوءاستفاده نکنیم، حتی برای احقاق حق! * پیگیری امور خانواده شهدا و ایثارگران از وظایف اصلی همه است، بخصوص اگر صاحب قدرت و مسئولیت باشیم! حمید داودآبادی 28 دی 1398 @HDAVODABADI