بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « (ع)» ✍️ مناسبت روز: امشب، شب شهادت نهمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت حضرت جوادالائمه (ع) است؛ لذا ضمن عرض تسلیت و تعزیت، سخن امروز را با صلوات بر محمد و آل محمد آغاز می‌نمائیم؛ مطالعه سیره و زندگى ائمه اطهار (ع) و توجه به تلاش‌های علمى، اجتماعی و سیاسى آنان، نشان می‌دهد که تمامی آن بزرگواران، چشمه‌های جوشان معرفت و گنجینه‌های علوم الهى هستند که چون چراغى پرفروغ و خاموش نشدنى در وادى جهل و ظلمت، پرتوافشانى کرده‌ و امید حق ستیزان را نومید ساخته‌اند؛ ✍️ (ع) نیز همانند دیگر امامان معصوم داراى کمالات والای علمى و اندیشه‌های اعلای سیاسى و اجتماعی بوده‌اند و هرچند که در سنین کودکى، امامت و رهبرى شیعیان را به عهده گرفتند، اما نقش ویژه‌ای در راه گسترش دانش و فرهنگ حیات بخش اسلام ایفاء نموده‌اند؛ حضرت جوادالائمه (ع) در دوره‌اى، امامت خویش را آغاز کردند که به رغم اقتدار شیعیان، جامعه اسلامی در عرصه سیاسى و اجتماعى گرفتار چالش‌های عمیق عقیدتى بود؛ دوران امامت آن حضرت با خلافت دو نفر از مکارترین خلفاى عباسى به نام‌های «مأمون و معتصم» مقارن بود؛ البته «مأمون»، به دلیل بدنامى و تزلزل بعد از شهادت امام رضا(ع)، و همچنین قدرت شیعیان در آن روزگار، تمام سعى خود را بر آرام نگه داشتن اوضاع مصروف نمود و امام جواد (ع) را نیز مانند پدر گرامیشان، بالاجبار در قدرت خود سهیم نمود؛ حضرت جوادالائمه (ع) نیز به ناچار ولایتعهدى را با همان شروط پدر بزرگوارشان قبول کرده و شرط نمودند که هرگز در کارهای حکومتی و در عزل و نصب‌ها دخالت نکنند و بدینوسیله نقشه مأمون که درصدد کسب مشروعیّت بود را ناکام گذاشتند؛ اما مأمون در ادامه سیاست مکارانه خود ضمن تزویج دخترش به امام جواد (ع)، براى کسب پیروزى بر اندیشهٔ‌ متعالی مکتب اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع)، بسیار کوشید و با تشکیل جلسات متعدد مناظره با علماء و دانشمندان ادیان و مکاتب مختلف، سعی در شکست حضرت و در نهایت سقوط مذهب تشیّع نمود، ولی با وجود همه‌ی این دسیسه‌ها، امام جواد (ع) در سنین کودکی و نوجوانی با اقتدار تمام، در برابر نفاق مأمون و تمامی مکرهاى باطل او ایستادند و حقانیّت مکتب اهل‌بیت (ع) را بیش از پیش به اثبات رساندند؛ مسأله مخاطره آمیز دیگری که در این مقطع حسّاس، شیعیان را تهدید مى‌کرد، ایجاد مکاتب انحرافی و مخصوصاً قدرت گرفتن «مکتب معتزله» بود؛ این فرقه انحرافی، دستورات و مطالب دینى را به عقل ناقص خویش عرضه می‌نمودند و آنچه را که عقلشان صریحاً تأیید مى‌کرد، پذیرفته و بقیه‌ی مطالب دین را انکار مى‌کردند و از آنجا که نیل به مقام امامت در سنین کودکی با عقل ظاهربین آنها سازگار نبود، آن را انکار کرده و پرسش‌های بسیار دشوار و پیچیده‌اى را مطرح مى‌کردند تا به پندار خویش، حضرت جوادالائمه (ع) را در میدان رقابت علمى و سیاسى و اجتماعی شکست دهند؛ امّا امام جواد (ع) با پاسخ‌های قاطع و استدلال‌های قوى از تمامی این سؤالات و مناظره‌ها، سربلند بیرون آمدند و هرگونه تردید در مورد امامت خویش را از بین برده و «اصل امامت» را بیش از پیش تثبیت نمودند و این مسئله مهم را اثبات کردند که برخوردارى از منصب الهى امامت نیز همچون منصب رسالت با کودکی هیچ مغایرتی ندارد؛ و با تبیین این موضوع که نبوت و امامت مانند پادشاهی نیست که برای پادشاه کودک، نائب‌السلطنه تعیین کنند، اذعان داشتند که امام و نبی از همان لحظه‌ی به امامت و رسالت رسیدن، تمام مقامات و شئون این جایگاه الهی را دارا می‌شوند لذا اگر خداوند نبوت را در کودکی به حضرت يحيی (ع) و یا در گهواره به حضرت عیسی (ع) عطا نمود، آنها در همان سن دارای تمام شئون نبوت بودند؛ در پایان باید بدانیم که هرچند امام جواد (ع) در ٨ سالگی وظیفه امامت را بر عهده گرفتند و در ٢۵ سالگی نیز به شهادت رسیدند، اما در آن دوران حساس به گونه‌ای امت اسلامی را هدایت و رهبری نمودند که بعد از ایشان در جامعه شیعه هیچ انشعابی اتفاق نیفتاد و تمامی شاگردان برجسته امام رضا (ع)، امامت آن حضرت را پذیرفتند. https://eitaa.com/ROOZBARG