eitaa logo
روزبرگ شیعه (ره توشه معارفی)
1.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
40 فایل
ادمین: https://eitaa.com/Mkiani110 وابسته به امور مساجد استان اصفهان پشتیبان نشر: ✅ ستاد اقامه نماز استان اصفهان ✅اداره کل تبلیغات اسلامی استان اصفهان ✅ اداره کل اوقاف و امور خیریه استان اصفهان ✅ مرکز رسانه و فضای مجازی حوزه‌های علمیه کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع: « (ع)، الگوی و » روز سه‌شنبه، ١۴٠٣/٠٢/٠۴ ✍️ مناسبت روز: امشب شب شهادت حضرت حمزه (ع) است، لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند این «» آغاز می‌کنیم؛ حضرت حمزه فرزند حضرت عَبدالمُطَّلِب، ملقب به «»، عموی پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و از شهدای است؛ ایشان از حامیان مهم دین اسلام و رسول خدا بوده، به طوری که مورخین نوشته‌اند که حتی در زمانی که هنوز ظاهراً مسلمان نشده بود، از پیامبر (ص) در مقابل آزار مشرکان حمایت می‌کرد؛ او از بزرگان قریش بوده و از این رو، مسلمان شدنش، تأثیر زیادی در میان عرب داشته و همچنین از میزان آزار قریش نسبت به پیامبر (ص) و مسلمانان کاسته است؛ شجاعت ایشان به‌ حدی بوده که سران قریش و بزرگان عرب از ابهّت و دلاوری حضرت حمزه (ع) همواره در بیم و هـراس بـودند؛ به‌گونه‌ای که مورخین آورده‌اند: روزی ایشان برای شکار در خارج از مکه بوده که خبردار می‌شود که ابوجهل به پیامبر اسلام، توهین و جسارت نموده است؛ پس بلافاصله برگشته و به سراغ ابوجهل رفته و در مقابل جمعی از بزرگان قریش، چنان با کمان خود بر فَرق او می‌زند که سَر او شکافته می‌شود! و سپس در آن زمان اختناق با فریاد به مسلمانی خود اظهار نموده و می‌گوید: «به پیامبر خدا، ناسزا می‌گوئید ؟! من به او ایـمان آورده‌ام و بـه راهی که محمد (ص) رفته است، می‌روم؛ حالا اگر قـدرت دارید با من ستیز کنید» [فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص ١١۴] همچنین در تاریخ آمده که «ابولهب» و همسر ملعون او، که از هر فرصتی برای آسیب زدن به رسول خدا استفاده می‌کردند، روزی بـچّه‌دان گوسفندی را بر سر آن حضرت ریختند؛ وقتی خبر به حضرت حمزه (ع) رسید، ایشان بلادرنگ، بچه‌دان گوسفندی تهیه کرد و در برابر مردم بر سر ابولهب، خالی نمود! (همان) حضرت حمزه (ع) که جنگجویی سلحشور بوده، در همه حال از پیامبر اسلام دفاع می‌کرد و در شعب ابی‌طالب نیز همراه حضرت بود و همچنین در جنگ‌های مختلف از جمله غزوات بدر و احد، هم دوش امیرالمؤمنین (ع) چون شیری غرّان شجاعانه جنگیده و قهرمانان بزرگ عرب را یکی پس از دیگری از پای درمی‌آورد، چنانچه در غزوه بَدر، بزرگترین قهرمانان قریش از جمله «شَيْبَه» و «عُتْبَه» را به جهنم واصل نمود؛ [طبقات ابن سعد‌، ص١۶] ایشان در جنگ اُحد نیز در سخت‌ترین وضعیت که بسیاری از اصحاب از میدان نبرد فرار کرده و به کوه‌ها پناه بردند، دلیرانه مقاومت کرد و با سپر قرار دادن خویش و نبرد با دو شمشیر، از رسول خدا دفاع نمود تا جایی که دشمن طبق برخی از نقل‌ها ناجوانمردانه ایشان را از پشت و با نیزه به شهادت رساند و سپس «هند»، دختر عُتْبَه (زن ابوسفیان و مادر معاویه) به انتقام کشتن پدر و عمویش در جنگ بدر، پیکر ایشان را مُثْله کرد و سینه حضرت را شکافت و جگر ایشان را به دندان گرفت؛ به همین سبب او را «آکلَةَ الْأَکبَاد» به معنای خورنده جگرها لقب دادند؛ [تاریخ‌ پیامبر اسلام ، دکتر آیتی، ص٢٩۵] رسول خدا که علاقه شدیدی به عموی گرامیشان داشتند، وقتی جسد ایشان را با آن وضعیت فجيع دیـدند، بسیار محزون شده و فرمودند: «هـرگز به مصیبت کسی مثل شما گرفتار نخواهم شد، و هرگز هیچ مقامی سخت‌تر از این، بر من نگذشته است»؛ سپس مدتی در کنار جسد حضرت حمزه ایستاده و گریستند و فرمودند: جـبرئیل نـزد من آمد و به من خبر داد که در میان هفت آسمان نوشته شده: «حمزه فرزند عبدالمطّلب، شیر خدا و شیر رسول خدا و سید شهداء است» [بصائرالدرجات، ص ٣۴] همچنین حضرت فرمودند: «پروردگارم مرا با سه نفر از اهل‌بـیتم بـرگزید: علی بـن ابی‌طالب، جعفر بن ابی‌طالب و حمزه بن عبدالمطّلب» [تاریخ پیامبر، ص٣٢۴] البته درباره فضائل و کرامات حضرت حمزه سیدالشهداء روایات بسیاری نقل شده، تا جایی که امیرالمؤمنین (ع) و سایر ائمه اطهار در احتجاج با مخالفان، همواره به خویشاوندی خود با حضرت حمزه (ع) مباهات کرده‌اند؛ ✍️ و بالاخره سخن امروز را با گفتار حکیم فرزانه انقلاب حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) به پایان می‌بریم که فرمودند: «به نظر می‌رسد که پیغمبر اکرم از همان لحظه‌ی اوّل که جناب حمزه (ع) شهید شد، می‌خواستند از ایشان الگو درست کنند؛ این‌که پیغمبر به او لقب «سیّدالشّهدا» دادند... و بعد همه‌ی مدينه را وادار کردند [بر ایشان گریه کنند]؛ پیغمبر برای جناب حمزه (ع) غوغا درست کردند؛ معنای این چیست؟ این [یعنی] پیغمبر می‌خواهند حمزه (ع) را برجسته کنند که او سیدالشهداء است، و کسی است که همه باید بر او گریه کنند؛ این الگوسازی است و برای آن روز هم فقط نیست؛ (بلکه الگو) برای همیشه‌ی تاریخ و برای همه‌ی مسلمین است...» (سخنان معظم‌له ۱۴۰۰/۱۱/۰۵) https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع: « (ع)» ✍️ مناسبت روز: امروز ١۵ شوال، سالروز رحلت حضرت (ع) و همچنین سالروز شهادت حضرت (ع) است، لذا ضمن عرض تسلیت و تعزیت، از آنجا که در روز گذشته در رابطه با حضرت حمزه (ع) سخن گفتیم، روزبرگ امروز را به حضرت عبدالعظیم (ع) اختصاص داده و سخن خود را با سلام و صلوات بر روح بلند ایشان آغاز می‌نمائیم؛ حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)، از امامزادگان عظیم‌الشأن و از محدثین جلیل‌القدر و رُوات بزرگوار شیعه است که شرافت نَسَب را با فضیلت علم و تقوی به هم آمیخته و خدمات ارزشمندی به مکتب اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) تقدیم نموده‌ است؛ چنانچه مرحوم شیخ عباس قمی‌ (ره) می‌نویسد: «ایشان به علو مقام و جلالتِ شأن، معروف و از اَکابر مُحدثین و اَعاظم علماء و از زُهاد و عُباد، و از اصحاب حضرت امام جواد و امام‌هادی (ع) بوده‌اند...» [منتهی الآمال، ج۱، ص۴۶۱] . تبار حضرت عبدالعظیم (ع) با چهار واسطه به سبط اکبر پیامبر خدا (ص) و خاندان وحی می رسد؛ (رجال نجاشی، ج۱، ص۲۴۸) که با نگاهی گذرا به زندگی و سیره خاندان حسنی، می‌توان دریافت که این خاندان نورانی، همواره در کرامت طبع، عزّت نفس، و بخشش و خدمت به محرومان شهره بوده‌اند؛ لذا در تاریخ آمده که ایشان نیز همچون جد بزرگوارشان امام حسن مجتبی (ع)، چند مرتبه تمام اموال خویش را میان فقرا و بینوایان تقسیم نموده و همواره بیچارگان را مدد و یاری می رساندند تا جایی که به لقب «السیدالکریم» معروف شدند. [زندگانی حضرت عبدالعظیم، رازی، ص۲٩] براساس آنچه در تاریخ تولد و وفات حضرت آمده، ایشان دوران حیات پنج امام معصوم، از امام کاظم (ع) تا امام عسکری (ع) را درک کرده‌اند؛ اما آنچه قطعی و مسلّم است، حضرت عبدالعظیم محضر امام رضا، امام جواد و امام هادی (ع) را درک نموده و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده‌اند. [معجم رجال الحدیث، ج‌۱۰، ص‌۴۹] همچنین با نگاهی گذرا به تاریخ زندگانی این محدث بزرگ، این مطلب کاملاً روشن می‌شود که ایشان نسبت به ائمه اطهار در زمان خود، اخلاص و اعتقاد راسخ داشته و حضرات معصومین (ع) نیز علاقه، اعتماد و اطمینان ویژه به ایشان داشته‌اند؛ چنانچه این موضوع در پیام امام رضا (ع) که توسط ایشان برای شیعیان فرستاده شد، کاملاً روشن و هویداست؛ همچنین حدیث «عرض دین» ایشان، خدمتِ امام‌هادی (ع) و تصدیق آن حضرت بر اعتقادات عبدالعظیم حسنی (ع)، دلیلی بزرگ بر ایمان و قداست و ثبات عقیده ایشان به ائمه هدی (ع) و مذهب حنیف جعفری است؛ چنانچه حضرت هادی (ع) فرمودند: «یا اباالقاسم! تو به حق دوست ما هستی... تو همان دینی را انتخاب کرده‌ای که پسندیده خداست... خداوند تو را با گفتار ثابت در دنیا و آخرت تثبیت کند» (توحید شیخ صدوق، ص۸١] در اثبات عظمت علمی این عالم بزرگوار نیز همین کافی است که بدانیم امام هادی (ع)، مردم را برای حل مشکلات دینی و یافتن جواب پرسش‌های اعتقادی و عملی‌شان، به ایشان ارجاع می‌دادند؛ چنانچه «ابو حَمّاد رازی» از شیعیان و موالیان شهر ری، می‌گوید با مشکلات فراوان به سامراء رفتم و خدمت حضرت امام هادی (ع) رسیدم تا مسائل دینی خود را بپرسم؛ حضرت فرمودند: «‌ای ابا حَمّاد! هرگاه مشکلی از امور دینی برایت پیش آمد، جواب مشکل خود را از عبدالعظیم حسنی بخواه و سلام مرا به او برسان» [رازی، زندگانی عبدالعظیم، ص۲۹] در عظمت معنوی و مقامات باطنی این عالم و عابد و زاهد بزرگ نیز همین بس که اهل‌بیت (ع) فضیلت زیارت مزار ایشان را برابر با فضیلت زیارت سیّدالشهداء (ع) دانسته‌اند؛ چنانچه شیخ صدوق (ره)، از محمد بن یحیی عطّار، نقل کرده که خدمت امام هادی (ع) رسیدم، ایشان فرمودند: «کجا بودی؟» گفتم: به زیارت قبر امام حسین (ع) رفته بودم؛ امام فرمودند: «بدان که اگر قبر عبدالعظیم حسنی را در شهر خودت، زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی (ع) را (در کربلا) زیارت کرده باشد» [ثواب الاعمال، ص۱۲۴] مورخین، عُمر بابرکت عبدالعظیم (ع) را ۷۹ سال ذکر کرده‌، ولی در کیفیت شهادت یا وفات ایشان اختلاف است، اما برخی از مورخین و علماء، مانند «شیخ فَخْرُالدّین طُرَیحی» مؤلف کتاب «مَجمعُ‌البحرَین» تصریح کرده‌اند که حضرت را در ری، زنده به گور و شهید نمودند. [رجال النجاشی، ج۱، ص۲۴۷] ✍️و بالاخره سخن امروز را با کلام ارزشمند رهبر فرزانه انقلاب به پایان می‌بریم که فرمودند: «جناب عبدالعظیم مرد بسیار بزرگی است (ولی) مردم مقامات این بزرگوار را نمی‌دانند... (ایشان) هم شخصیتی جهادی است، هم شخصیتی علمی است و هم محدّث است...(همچنین) ایشان صائِمُ‌النَّهار و قائِمُ اللَّیل بوده...(لذا) تجلیل از جناب عبدالعظیم، تجلیل از علم و جهاد و زهد و تقواست...» (سخنان معظم‌له ۱۳۸۲/۳/۵) https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ موضوع مناسبت: دیروز سالروز و رستاخیز شن‌های طبس، و شکست مفتضحانه و فرار متجاوزان نظامی آمریکا از این منطقه در سال ١٣۵٩ شمسی بود، لذا سخن امروز را با آیه ۵۴ سوره آل‌عمران که این ماجرای درس‌آموز از مصادیق آن می‌باشد، آغاز می‌نمائیم: «وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ» ✍️ اما شرح ماجرا از این قرار است که پس از گذشت چند ماه از پیروزی انقلاب اسلامی، لانه جاسوسی آمریکا در ١٣ آبان ١٣۵٨ به تسخیر نیروهای انقلابی درآمد و ۵٣ نفر از جاسوسان این کشور استعمارگر دستگیر شدند که امام امت، این حرکت بزرگ را «» نامیدند؛ این اقدام انقلابی مردم ایران، ضربه محکمی را به حیثیت آمریکا در جهان زد، لذا ایادی کاخ سفید برای اعاده حیثیت خود، علاوه بر تحریم‌های همه‌جانبه ملت بزرگ ایران، طرح عملیات نظامی سِرّی با عنوان «پنجه عقاب» را زیر نظر مستقیم «جیمی کارتر» رئیس جمهور وقت آمریکا در غروب روز پنجشنبه ۴ اردیبهشت ١٣۵٩ آغاز نمودند؛ در این عملیات نظامی، نود نفر از بهترین کماندوهای آمریکایی موسوم به نیروهای دلتا با شش فروند هواپیمای 130-c از قاهره به ناو هواپیمابر «نيميتس» در دریای عمان منتقل شدند؛ طبق نقشه این عملیات کاملأ محرمانه، می‌بایست این هواپیماها به همراه ٨ فروند هلی‌کوپتر در منطقه‌ای کاملأ کور در صحرای طبس فرود آمده و سپس کماندوهای آموزش‌دیده به تهران منتقل شوند و پس از ورود به لانه جاسوسی آمریکا، گروگان‌ها را آزاد و به آمریکا منتقل نمایند تا دنیا به قدرت نظامی آمریکا بیش از پیش اذعان نماید! اما غافل از اینکه دست خدا، بالاترین دست هاست: «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِمْ»؛ چنانچه اولین هلی‌کوپتر آنها پس از ورود به حریم ایران، به یکباره دچار نقص فنی می‌شود و سرنشینان آن با هلی‌کوپتر دیگری به ناو آمریکایی برمی‌گردند و بدین ترتیب دو هلی‌کوپتر از صحنه عملیات خارج می‌شوند! هلی‌کوپتر سوم نیز در حال سوختگیری، دچار نقص فنی می‌شود و از عملیات خارج می‌گردد؛ در این زمان "کارتر" دستور توقف عملیات را صادر می‌کند، اما بناگاه طوفان عظیم شن به پا می‌خیزد و یک هواپیما و یک هلی‌کوپتر دیگر هم با هم برخورد کرده و هر دو آتش می‌گیرند و ٨ تن از نیروهای ویژه آمريکايی در آتش می‌سوزند؛ مابقی آن‌ها نیز با وحشت و مشقت فراوان، دست از پا درازتر ۴ بالگرد دیگر را رها کرده و با هواپیماهای باقیمانده خود به ناو آمریکایی می‌رسانند و بدین ترتیب، با شکست کامل پایان می‌پذیرد! این امداد غیبی، چنان هیمنه‌ی آمریکا را فرو می‌ریزد که وزیر دفاع آمریکا در برابر سؤال خبرنگاران درباره چگونگی این فاجعه بزرگ، با تحیر و عصبانیت می‌گوید: گویی «آیت‌الله خمینی در بالکن محل سکونت خود حضور یافت و با هر حرکت دست او، یک هواپیمای ما به زمین افتاد!» (پرتال امام راحل، کد مطلب: ۳۰۱۶۹)؛ امام امت پس از این واقعه درس‌آموز، در پیامی، شکست مفتضحانه آمریکا در را حاصل و نتیجه قطعی امدادهای غیبی الهی دانسته و فرمودند: «این مانور احمقانه، به امر خدای قادر، شکست خورد» (صحیفه امام، ج١٢، ص٢۵۶)؛ امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) نیز توفان طبس را «جنودِ غیبىِ الهی» دانستند؛ (١٣٧۴/٠١/٠٣) ✍️ همچنین از مورخین، شکست کماندوهای تا دندان مسلح آمریکایی به وسیله شن‌های بیابان تفتیده طبس را یادآور حمله پیل‌سواران ابرهه به خانه کعبه و منهدم شدن آن‌ها توسط سنگ ریزه‌های مرغان ابابیل دانسته‌ و برخی دیگر نیز این حادثه بزرگ را با ماجرای طوفان و قلع و قمع شدن کفار در مقایسه نموده‌اند؛ چنانچه علامه جوادی آملی، مفسر بزرگ قرآن کریم با استناد به آیات قرآنی، این واقعه عظیم را وعده الهی در نابودی كفار دانسته و فرمودند: «خدای سبحان وعده خود را نسبت به مسلمان‌ها مشخص كرده و فرموده: «وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الأعْلَوْنَ إِن كُنْتُم مُؤْمِنِینَ» [آل‌عمران/١٣٩]؛ لذا عاقبت مؤمنین پیروز می‌شوند، این وعده الهی است... مگر جریان طبس مثل جریان جنگ احزاب معجزه نبود؟ ... در این انقلاب معجزات فراوان بوده، چنانچه با یك مشت شن، مسئله طبس حل شد... «وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّماوَاتِ والأرْضِ» [فتح/۴]؛ مگر این شن‌ها فرق می‌كند با آن شن‌ها؟! مگر شن حجاز، بنده خدا است و شن طبس، بنده خدا نیست؟! «وَمَایعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاّ هُوَ» [مدثر/٣١]»؛ ... پس بدانید «اگر این راه را ادامه بدهیم، همان خدا با همان قدرت، این کشور و انقلاب را حفظ می‌كند؛ ما این را آزموده‌ایم، این‌ها را می‌گویند و این انقلاب "آیات بَیِّن" كم نداشته است...» (بیانات معظم‌له مورخ ١٣٩٨/٠٢/٠۵) https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع: «، کرامتی انکارناپذیر برای أميرالمومنين (ع)» ✍️ مناسبت روز: ایام نیمه ماه شوال، یادآور یکی از کرامات بزرگ امیرالمؤمنین (ع) به‌نام «رَدُّالشَّمس» است، لذا روزبرگ امروز را به این معجزه انکارناپذیر اختصاص داده و با سلام و صلوات به روح بلند حضرت امیر (ع) آغاز می‌نمائیم؛ شیخ مفید (ره) در روایتی از اسماء بنت عمیس، ام سلمه همسر پیامبر، جابربن عبدالله انصاری، ابوسعید خدری و برخی دیگر از صحابه پیامبر (ص) نقل کرده که: «روزی رسول خدا (ص) در منزل خویش تشریف داشتند و امیرالمؤمنین (ع) نیز در محضر ایشان بودند، ناگاه حضرت جبرئیل(ع) نازل شد و به ابلاغ پیام الهی از طریق وحی پرداخت؛ در همان حال پیامبر (ص) پای حضرت امیر را تکیه‌گاه خویش ساخته و سر بر آن نهادند، و این وضعیّت تا غروب خورشید ادامه یافت، و امیرالمؤمنین نیز (که نماز ظهر را در وقت فضیلتش خوانده بودند و می‌خواستند نماز عصر را نیز در وقت فضیلت آن اقامه نمایند) به ناچار در همان حالتِ نشسته نماز عصر را خوانده و رکوع و سجود را با اشاره به جای آوردند؛ وقتی که وحی پایان یافت و پیامبر (ص) به حالت عادی برگشتند، رو به حضرت علی (ع) نموده و فرمودند: نماز عصرت را چگونه خواندی؟ حضرت عرضه داشتند: ‌ای رسول خدا، به علّت وضعیّت خاصّ شما که در حال دریافت وحی بودید نتوانستم نمازم را ایستاده بخوانم؛ پس رسول خدا فرمودند: یاعلی، دعا کن و از خدا بخواه که خورشید را برایت برگرداند تا نمازت را ایستاده و در وقت مخصوصش بخوانی، چون تو در حال فرمان‌برداری از خدا و پیامبر خدا بوده‌ای؛ امیرالمؤمنین (ع) نیز دست به دعا برداشتند و خداوند خورشید را به وسط آسمان بازگرداند و حضرت نماز عصر خود را به صورت کامل و در وقت مخصوصش به‌جا آوردند، آنگاه بار دیگر خورشید به موضع خود برگشت و غروب کرد.» (الارشاد، شيخ مفید، ج۱، ص۳۴۵) ✍️ این معجزه‌ی بزرگ نه تنها در منابع شیعه آمده، بلکه در منابع اهل سنت نیز بر آن تصریح شده و عالمانی همچون طحاوی، قاضی عیاض و ابن‌حجر عَسقلانی، ماجرای «ردالشمس» را در کتب خود نقل کرده‌اند؛ [فتح الباری، ج۶، ص۲۲۱] و البته علامه امینی (ره) در کتاب شریف «الغدیر» نام بسیاری از علمای اهل سنت را آورده که درباره «ردالشمس» کتاب مستقل نوشته و یا آن را در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند؛ [الغدیر، ج۳، ص۱۸۳-۱۸۸] ✍️اما علیرغم این همه تأیید و تأکید علمای شیعه و اهل‌سنت بر واقعه انکارناپذیر «»، متأسفانه برخی از نواصب، وهابیون و دشمنان اهل‌بیت (ع)، این فضیلت امیرالمؤمنین (ع) را نیز هم‌چون دیگر فضائل اهل‌بیت انکار نموده‌ و در ماجرای «» تردید وارد کرده‌اند که: ❓چگونه ممكن است ناگهان در گردش منظم کائنات و کرات عظيم آسمانی، خلل وارد شود و زمین و یا خورشید از مسير گردش خود خارج شوند؟! ✅ در جواب به این شبهه، چند نکته قابل ذکر است: ⬅️ اولاً در روایت آمده که پس از نماز حضرت، خورشید به جای قبلی خود برگشته و غروب نموده، لذا هیچ‌گونه خللی در سیستم نظام هستی ایجاد نگردیده است؛ و مسلماً خداوند با قدرت بی انتهای خویش می‌تواند خورشید و یا زمین را از مدار گردش خود جابجا کرده و مجدداً به وضعیت قبلی برگرداند؛ ⬅️ ثانیاً طبق اسناد موجود در عهد عتیق و برخی از منابع اسلامی، «ردالشمس» مسبوق به سابقه بوده و حداقل برای سه تن از پیامبران الهی نیز اتفاق افتاده است، از جمله: 🔹 حضرت داود (ع)؛ [بیان‌المعانی، ج۶، ص۳۱۸] 🔹 حضرت سلیمان (ع)؛ [تفسیر البرهان، ج۴، ص۶۵۳-۶۵۴ و تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۰۳-۲۰۴ ذیل آیات ۳۰-۳۳ سوره ص] 🔹 حضرت یوشع(ع)؛ [من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۰۳] ضمن این‌که در باب ۱٠ کتاب مقدس (کتاب یوشع) نیز آمده که در یکی از جنگ‌های بنی‌اسرائیل، حضرت یوشع (ع) به آفتاب دستور دادند که غروب نکند و در آسمان ثابت بایستد تا بنی‌اسرائیل بتوانند از دشمنان خود انتقام بگیرند؛ ⬅️ ثالثاً «ردالشمس» یک معجزه‌ی الهی است و خاصیت معجزه این است که بر خلاف روال عادی نظام هستی صورت پذیرد؛ چنانچه خداوند متعال در قرآن كريم به وقوع معجزات متعدد اشاره نموده است، مانند: «آيات ۱۰۷ تا ۱۱۷ سوره اعراف» که در آنها به داستان اژدها شدن عصای حضرت موسی (ع) و بلعيدن سِحر ساحران و داستان يد بيضای حضرت اشاره کرده؛ و یا «آيه ۲۳ سوره بقره و آيه ۱۱ سوره مائده» که به سخن گفتن حضرت عيسی (ع) در گهواره و شفا دادن افراد نابینا و زنده كردن مُردگان، توسطِ ایشان پرداخته است؛ ✍️ بنابراین «رَدُّالشَّمس» نیز همچون دیگر معجزات الهی، بر خلاف روال عادی بشری اتفاق افتاده و تجلی قدرت بی‌انتهای خداوند قادر و متعال است که بی‌شک یکی دیگر از کرامات و فضائل غیرقابل انکار امیرالمؤمنین (ع) می‌باشد. https://eitaa.com/ROOZBARG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 پادکست مناسبت: «ایام وقوع معجزه بزرگ » موضوع: «، کرامتی انکارناپذیر برای أميرالمومنين (ع)» https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع: «، دلیلی روشن بر (ع)» ✍️ مناسبت روز: دیروز ١٧ شوال، سالروز «جنگ »، در سال پنجم هجری قمری بود؛ جنگی که با اتحاد همه قوای کُفر از مشرکان مکه تا یهودیان مدینه و خیبر شکل گرفت و به همین دلیل آن را «» با اسلام نامیده‌اند؛ دشمنان اسلام در این جنگ دارای سه لشکر بزرگ با حدود ٢۴ هزار نفر بودند که حدود سه هزار شتر و ششصد اسب را به همراه داشتند و فرماندهی کل آن‌ها به‌عهده «ابوسفیان» پدر معاویه لعنت‌الله علیه بود؛ در برابر این لشگریان تا دندان مُسلح، شمار رزمندگان اسلام، تنها حدود سه هزار نفر ثبت شده که فقط سی و شش اسب داشتند و بقیه آن‌ها پیاده نظام بودند؛ لذا با نگاه اولیه در این جنگ نابرابر، قطعاً پیروزی متعلق به کفار بود! بر همین اساس پیامبر (ص) اصحاب خود را برای چاره‌اندیشی دعوت نمودند و پس از مشورت‌های فراوان، بالاخره حضرت سلمان فارسی (ره) پیشنهاد دادند تا راه نفوذ دشمن را با کندن خَندق ببندند و پیامبر اکرم (ص) این شیوه دفاعی را پسندیدند؛ کفار که با سپاهیان عظیم خود، برای یک حمله شدید و رعدآسا، و نابودی همه‌ی مسلمانان آماده شده بود، ناگهان با دیدن خندقی بزرگ در برابر خود، بهت زده شدند و از آن‌جا که به بن بست رسیده بودند، شهر را محاصره و نزدیک یک ماه پشت خندق ماندند و به جز تیراندازی کور و بدون هدف، نتوانستند کاری از پیش ببرند، تا بالاخره با برنامه‌ریزی و عملیاتی متهوّرانه، پنج پهلوان از آن‌ها توانستند از خندق عبور کنند که شجاع‌ترین آنها، «عَمرو بن عَبدِوَد» معروف به «فارِس یَلیَل» بود که در بین عرب، شایع بود که او با هزار سوار جنگی برابر است! «عمرو» که از خندق گذشته بود، مرتّب نعره می‌کشید و صدای هَلْ مِنْ مُبارِزش، گوش فلک را کَر می‌کرد‌؛ در این شرایط بسیار سخت و حسّاس، که نفس‌ها در سینه‌ها حبس شده بود؛ پیامبر اسلام با صدای بلند فرمودند: «آیا کسی نیست که جواب او را بدهد؟ امّا کسی جرأت پاسخ نداشت و در حالی بسیاری از صحابه مدعی، خود را از چشم پیامبر مخفی می‌کردند، تنها امیرالمؤمنین (ع) از جا برخاسته و اعلام آمادگی نمودند؛ پیامبر (ص) دوباره رو به دیگر صحابه کرده و چند بار دیگر، کلام خود را تکرار نمودند، ولی هر بار فقط یک‌نفر برمی‌خاست و او کسی نبود جز «حیدر کرار»؛ تا بالاخره رسول خدا (ص) عمامه خود را به سر حضرت علی (ع) بسته و شمشیر خود را بر دوش ایشان آویختند و حضرت را با دعا به میدان نبرد فرستاده و فرمودند: «اینک همه اسلام، در برابر همه کفر ایستاده است» (کنزالفوائد، ج۱، ص۲۹۷) پهلوان نامی عرب، که در مقابل خود جوان بیست و چند ساله‌ای را رجزخوان می‌دید، بسیار خشمگین شد و بلافاصله دست به شمشیر بُرد و آن را به سر امیرالمؤمنین (ع) فرود آورد؛ اما حضرت با تسلّط کامل، سپرشان را حایل نمودند؛ هرچند که شمشیر عمرو، سپر ایشان را شکافت و زخم کوچکی به سر حضرت نشاند؛ پس بی‌درنگ امیرالمؤمنین (ع) به او حمله کردند و چنان گرد و خاکی به پا شد که دیگر چیزی دیده نمی‌شد... که ناگاه صدای رسای اللَّه اکبرِ اسدالله‌الغالب علی ابن ابیطالب بلند شد و  همه دانستند که پهلوان نامی عرب بر خاک افتاده است؛ در این هنگام، همه مسلمانان تکبیر گفتند و آن چهار پهلوان دیگر که همراه عمرو آمده بودند به سوی خندق گریختند، ولی امیرالمؤمنین با حمله‌ به آن‌ها یکی دیگر از پهلوانان عرب به نام «نوفل» را نیز به دَرک واصل نمودند؛ و سه جنگجوی دیگر به هر زحمتی بود فرار کردند؛ شکست و کشته شدن «فارِس یَلیَل»، و فرار دیگر قهرمانان عرب، ضربه‌ای بسیار سهمگین بر مشرکان بود به‌گونه‌ای که ترس بر آنها چیره شد و تصمیم گرفتند دیگر از جنگ تن‌به‌تن خودداری نموده و لشکریان را برای حمله‌ای جمعی در روز دیگر آماده کنند؛ اما در آن شب، جنود الهی به کمک مسلمانان آمده و طوفانی سهمگین، لشکریان دشمن را درهم شکست و همه‌ی تدارکات آنها را نابود نمود که خداوند در آیه ٩ سوره احزاب، از این امداد غیبی یاد نموده است؛ ✍️ در نتیجه، جنگ نابرابر تمامی احزاب، با همراهی جنود الهی با پیروزی کامل مسلمانان و عقب‌نشینی کافران به پایان رسید و بار دیگر برتری و شجاعت غیرقابل وصف امیرالمؤمنین (ع) به همه‌ی مسلمانان اثبات گردید؛ چنانچه حضرت رسول (ص) فرمودند: ««ضَرْبَةُ عَلّیٍ یَوْمَ الْخَنْدَق افْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثقلین»: «ضربت علی (ع) در روز خندق، از عبادت ثقلین (جن و انس از ابتدای خلقت تا انتهای خلقت) افضل است» (الاقبال، ج ‌۱، ص ۴۶۷؛ و المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۳۴) 📚برگرفته از دانشنامه جهان اسلام، ص۵۹۴۰ https://eitaa.com/ROOZBARG