✅ #روزبرگ_شیعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز:
«حدیث قرطاس ٢»
روز شنبه، ١۴٠٠/٠٧/١٠
✍️ مناسبت روز: امروز مناسبت خاصی نداریم اما طبق تاریخ
در ایام بیماری و روزهای آخر عمر پیامبر اکرم (ص) به سر میبریم و دیروز از یکی از وقایع تلخ این ایام، یعنی «حدیث قرطاس» سخن گفتیم؛ امروز نیز به برخی شبهات پیرامون این رویداد اسفناک میپردازیم؛
در روز گذشته عرض شد که
در روزهای آخر عمر پیامبر(ص) که اصحاب برای عیادت ایشان آمده بودند؛ حضرت، طلب دوات و قلم نمودند تا چیزی بنویسند که بعد از ایشان، امت اسلامی هرگز گمراه نشوند! اما متأسفانه خلیفه دوم از اینکار جلوگیری کرده و گفت: مگر نمیبینید که بیماری بر پیامبر(ص) غلبه کرده و هذیان میگوید!!!
پس از سخن عمربنخطاب، افرادی که در آن جمع حاضر بودند با هم اختلاف کردند، عدهای گفتند که او درست می گوید! و عدهی دیگری شأن پیامبر(ص) را بالاتر از اینگونه حرفهای گزاف میدانستند و بالاخره تصمیم گرفتند از خودِ پیامبر(ص) مجدداً سؤال کنند و ببینند، حضرت با حواس جمع به آنها پاسخ میدهند یاخیر؟ که پیامبر(ص) در جواب آنها فرمودند: «أ بَعْدَ الّذِی قُلْتُمْ؟!؛ بعد از حرفی که زدید، دیگر (نوشته من) اثری ندارد!» چراکه بعد از جسارت به پیامبر خدا و (العیاذ بِاللّه) محکوم نمودن ایشان به هذیانگویی، بر فرضی هم که نوشت افزار میآوردند و پیامبر نکته مورد نظر را املاء میفرمودند؛ دیگری اثری نداشت! زیرا نوشته آینه گفتار است و اگر شخصی در اثر شدت بیماری هذیان بگوید، نوشته او هم ارزشی ندارد! پس اگر پیامبر(ص) بر دستور خود اصرار هم میکردند، دیگری آن نوشته، باعث اتحاد و اتفاق بین مسلمانان و نجات آنها از گمراهی نمیشد!
❓اما سؤال و شبههی دیگری که در این مبحث مطرح است این است که
مگر خلیفه دوم، علم غیب داشته که پیامبر(ص) میخواهند چه وصیتی کنند که مانع حضرت شده باشد؟
✅ در پاسخ به این سؤال، باید عرض کنیم که
پیامبر(ص) در آخر سخن خود جملهای را به کار بردهاند که خلیفه دوم از آن جمله به راحتی میتوانسته متوجه شود و یا حداقل حدس بزند که حضرت میخواهند در مورد چه موضوعی بگویند و بنویسند! زیرا پیامبر(ص) فرمودند: «تا زمانی که چنگ به این وصیت بزنید بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد!» و این جمله را رسول خدا (ص) کراراً در حدیث ثقلین به کار برده بودند؛ بهطوری که در کتب شیعه و اهلسنت آمده که این حدیث را پیامبر(ص) در طول دوران نبوت خویش یعنی در طول ۲۰ سال رسالتشان بیش از ۲۰ بار در مناسبتهای مختلف تکرار فرمودهاند و حتی برخی از علمای اهلسنت از جمله قندوزی در کتاب یَنابیعُ المَوَدّه که از کتب معتبر اهل سنت است، بیان کرده که پیامبر(ص) این حدیث را ۵۰۰ بار در مکانهای مختلف تکرار کرده و فرمودند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، کِتَابَ اللَهِ وَ عِتْرَتِی؛ أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ: من در میان شما دو چیز مانند دو بال متعادل و متوازن باقی می گذارم، این دو ریسمانی هستند که از سوی خدا به سوی شما آویزان است و شرط آن این است که این دو را با هم بگیرید، این دو از هم جدا نمیشوند تا روز قیامت که بر من وارد شوند، اگر این دو را با هم گرفتید بعد از من هرگز گمراه نمیشوید!»
پس این جمله پیامبر(ص) که «بعد از من هرگز گمراه نمیشوید» در ذهن خلیفه دوم، کاملاً نقش بسته بود و وقتی پیامبر(ص) در بستر بیماری این جمله را تکرار کردند، او فهمید که پیامبر(ص) میخواهند بار دیگر امیرالمؤمنین (ع) را بهعنوان جانشین خود و اهلبیت عصمت و طهارت (ع) را در کنار قرآن کریم و بهعنوان مکمل آن، معرفی نمایند! لذا خلیفه دوم اجازه نداد پیامبر(ص) وصیت خود را بگوید و با همین قرینه ذهنی گفت: «قرآن برای ما کافی است!»
✍️
«قضاوت با شما...»
https://eitaa.com/ROOZBARG