شروع داستان زیبا و هیجان انگیزه 🥀وقتی یازده سالم بود مادرم مُرد، منو به مردی چهل و پنج ساله که زنش مرده بود شوهر دادن به همین سادگی …. نه کسی نظر منو پرسید نه صلاحم رو در نظر گرفت آقام کارگری ساده بودو در آمد کمی داشت پس وقتی زن های محلی منو برای اون پیر مرد پولدار در نظر گرفتند نه نگفت.... https://eitaa.com/joinchat/4035838326C397aba6a5b