🔸ادامه 👇 3⃣ائمه ع تحت فشار جباران و ظالمین زمان خود بودند و این اختیار و آزادی را نداشتند که کتاب بنویسند و مذهب اهلبیت ع را در اصول و فروع ، در آن بیاورند و در جامعه پخش کنند و علنا تقیه را کنار بگذارند و با جو و مذهب حاکم بر زمان خود مخالفت کنند ، زیرا در این صورت خواه و ناخواه آن کتاب به دست مخالفین می افتاد و دیگر امامان ع دلیل و مستمسک را به حکام و مخالفین ظالم زمان خود داده بودند تا آنان و شیعیانشان را به خاطر عقایدشان شکنجه کنند و بکشند ، لذا آن بزرگواران می فرمودند که به خاطر دشمنان مجبور هستند که با مدارا و سیاست رفتار کنند ، چنان که در ذیل آیه شریفه ؛ « وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً » « بندگان خاص خداوند رحمن آنها هستند كه با آرامی بر زمين راه مى‏ روند » ( فرقان 16 ) ❕امام باقر ع فرمود که مقصود آیه ، امامان ع هستند که مجبورند به خاطر فشار دشمنان به آرامی و نرمش رفتار کنند و مثلا تقیه کنند و علنا با دشمنان خود مخالفت نکنند ؛ « أَبُو جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً قَالَ هُمُ الْأَوْصِيَاءُ مِنْ مَخَافَةِ عَدُوِّهِم‏ » 📚الکافی ج 1 ص 427 _ مناقب آل ابی طالب ، ج 2 ص 201 ❕بر همین اساس در روایت دیگری امام باقر ع فرمود ؛ « ما اهل بيت چقدر از ظلم قريش و متحد شدنشان بر عليه ما و كشتنشان ما را ديده‏ ايم، و چه‏ ها كه شيعيان و محبّين ما از مردم ديده‏ اند ... ما اهل بيت از زمانى كه پيامبر از دنيا رفته همچنان خوار و تبعيد و محروم مى‏ شويم و كشته و طرد مى ‏گرديم، و بر خون خود و همه آنان كه ما را دوست دارند ترس داريم. در مقابل، دروغگويان براى دروغ خود زمينه‏ اى يافته‏ اند كه به وسيله آنها نزد رؤساء و قاضيان و كارگزارانشان در هر شهرى تقرب مى‏ جويند. براى دشمنان ما در باره واليان گذشته خود احاديث دروغين و باطل نقل مى‏ كنند. و از ما سخنانى را كه نگفته‏ ايم روايت‏ مى ‏كنند تا ما را بد جلوه داده باشند و بر ما دروغ ببندند و با سخنان باطل و دروغ به سردمداران و قاضيان خود تقرب جويند . ❕اوج اين مطلب و كثرت آن در زمان معاويه بعد از وفات امام حسن ع بود، كه شيعيان در هر شهرى كشته شدند و دست و پاى آنان قطع گرديد، و با هر تهمت و گمانى در باره محبّت ما و وابستگى به ما بدار آويخته شدند ، اين بلا همچنان تا زمان ابن زياد بعد از شهادت امام حسين عليه السّلام شدت مى‏ گرفت و بيشتر مى ‏شد ، سپس حجاج آمد و شيعيان را به انواع كشتن و به هر گمان و تهمتى به قتل رسانيد تا آنجا كه اگر به كسى «كافر» يا «آتش پرست» مى ‏گفتند برايش محبوب‏تر از آن بود كه به او «شيعه حسين ع » گفته شود. » « مَا لَقِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ مِنْ ظُلْمِ قُرَيْشٍ وَ تَظَاهُرِهِمْ عَلَيْنَا وَ قَتْلِهِمْ إِيَّانَا وَ مَا لَقِيَتْ شِيعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا ... ثُمَّ لَمْ نَزَلْ أَهْلَ الْبَيْتِ مُذْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص نُذَلُّ وَ نُقْصَى وَ نُحْرَمُ وَ نُقْتَل‏ وَ نُطْرَدُ وَ نَخَافُ عَلَى دِمَائِنَا وَ كُلِّ مَنْ يُحِبُّنَا وَ وَجَدَ الْكَذَّابُونَ لِكَذِبِهِمْ مَوْضِعاً يَتَقَرَّبُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ وَ قُضَاتِهِمْ وَ عُمَّالِهِمْ فِي كُلِّ بَلْدَةٍ يُحَدِّثُونَ عَدُوَّنَا وَ وُلَاتَهُمْ الْمَاضِينَ بِالْأَحَادِيثِ الْكَاذِبَةِ الْبَاطِلَةِ وَ يُحَدِّثُونَ وَ يَرْوُونَ عَنَّا مَا لَمْ نَقُلْ تَهْجِيناً مِنْهُمْ لَنَا وَ كَذِباً مِنْهُمْ عَلَيْنَا وَ تَقَرُّباً إِلَى وُلَاتِهِمْ وَ قُضَاتِهِمْ بِالزُّورِ وَ الْكَذِبِ وَ كَانَ عِظَمُ ذَلِكَ وَ كَثْرَتُهُ فِي زَمَنِ مُعَاوِيَةَ بَعْدَ مَوْتِ الْحَسَنِ ع فَقُتِلَتِ الشِّيعَةُ فِي كُلِّ بَلْدَةٍ وَ قُطِعَتْ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ وَ صَلَبُوهُمْ عَلَى التُّهَمَةِ وَ الظِّنَّةِ مِنْ ذِكْرِ حُبِّنَا وَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْنَا ثُمَّ لَمْ يَزَلِ الْبَلَاءُ الشَّدِيدُ يَزْدَادُ مِنْ زَمَنِ ابْنِ زِيَادٍ بَعْدَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ ع ثُمَّ جَاءَ الْحَجَّاجُ فَقَتَلَهُمْ بِكُلِّ قِتْلَةٍ وَ بِكُلِّ ظِنَّةٍ وَ بِكُلِّ تُهَمَةٍ حَتَّى إِنَّ الرَّجُلَ لَيُقَالُ لَهُ زِنْدِيقٌ أَوْ مَجُوسِيٌّ كَانَ ذَلِكَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ أَنْ يُشَارَ إِلَيْهِ بِأَنَّهُ مِنْ شِيعَةِ الْحُسَيْنِ ع‏ » 📚کتاب سلیم بن قیس ، ج 2 ص 631 _ بحار الانوار ج 27 ص 213 🔸ادامه 👇