💠ادامه 👇 ❕چگونه می توان گفت امام حسین ع طرفدار سیره و عملکرد ابوبکر و عمر بوده است , در حالی که مطابق نصوص اهلسنت , پدر بزرگوارش , امام علی ع در روز شوری از سیره آن دو برائت جست و راضی نشد که مطابق سیره آن دو عمل کند تا حاکم اسلام شود . 👌یعقوبی نقل می کند : " چون عمر در گذشت و اعضاى شورا گرد آمدند، عبد الرحمن بن عوفِ زُهْرى از آنان خواست تا خويشتن را از نامزدىِ خلافت، كنار كشد و در برابر [آن‏]، او شخصى را از ميان بقيّه برگزيند. آنان چنين كردند و او سه روز درنگ كرد و با على بن ابى طالب خلوت كرد و گفت: خدا را بر تو شاهد مى‏گيريم كه اگر اين امر به تو سپرده شد، در ميان ما به روش كتاب خدا و سنّت پيامبر و سيره ابو بكر و عمر، عمل كنى. ❕ [على عليه السلام‏] فرمود: «هر اندازه كه بتوانم، مطابق با كتاب خدا و سنّت پيامبرش عمل مى‏كنم». 👌عبد الرحمن با عثمان [نيز] خلوت كرد و به او گفت: خدا را بر تو شاهد مى‏گيريم كه اگر اين امر به تو سپرده شد، در ميان ما به روش كتاب خدا و سنّت پيامبرش و سيره ابو بكر و عمر، عمل كنى. ❕عثمان گفت: [اين،] حقّ شماست كه در ميانتان، مطابق با كتاب خدا و سنّت پيامبرش و سيره ابو بكر و عمر، عمل كنم. 👌سپس [عبد الرحمن دوباره‏] با على عليه السلام خلوت كرد و گفته نخستين خود را به او باز گفت و على عليه السلام نيز همان پاسخ پيشينش را گفت. سپس با عثمان خلوت كرد و گفته نخستين خود را به او باز گفت و عثمان نيز همان پاسخ پيشينش را گفت. سپس [عبد الرحمن براى بار سوم‏] با على خلوت كرد و گفته نخستين خود را به او باز گفت و على نيز پاسخ داد: «بى‏گمان، با بودن كتاب‏خدا وسنّت پيامبرش، به سيره كس ديگرى نياز نيست. تو مى‏كوشى كه خلافت را از من دور كنى!». ❕عبد الرحمن [براى بار سوم‏] با عثمان خلوت كرد و سخن را به او باز گفت و او هم همان پاسخ [پيشينش‏] را داد و عبد الرحمن دست بر دستش زد [و با او بيعت كرد]. " ... فَقالَ: أسيرُ فيكُم بِكِتابِ اللّهِ وسُنَّةِ نَبِيِّهِ مَا استَطَعتُ... إنَّ كِتابَ اللّهِ وسُنَّةَ نَبِيِّهِ لا يُحتاجُ مَعَهُما إلى إجِّيرى أحَدٍ! أنتَ مُجتَهِدٌ أن تَزوِيَ هذَا الأَمرَ عَنّي!! " 📚تاريخ اليعقوبي: ج 2 ص 162 _ وشرح نهج البلاغة: ابن ابی الحدید ج 9 ص 53. ❕طبری و دیگران نقل می کنند : " على برخاست و پايين منبر ايستاد. عبد الرحمنْ دست او را گرفت و گفت: آيا تو با من، بر اساس كتاب خدا وسنّت پيامبرش‏ و راه و روش ابو بكر و عمر، بيعت مى‏كنى؟ على فرمود: "خدا گواه است كه نه‏ " " فَقامَ إلَيهِ عَلِيٌّ فَوَقَفَ تَحتَ المِنبَرِ، فَأَخَذَ عَبدُ الرَّحمنِ بِيَدِهِ فَقالَ: هَل أنتَ مُبايِعي عَلى كِتابِ اللّهِ وسُنَّةِ نَبِيِّهِ وفِعلِ أبي بَكرٍ وعُمَرَ؟ قالَ: اللّهُمَّ لا " 📚تاريخ الطبري: ج 4 ص 238، تاريخ الإسلام للذهبي: ج 3 ص 305، البداية والنهاية: ج 7 ص 146 ❕یا علمای اهلسنت نقل می کنند که امام حسین ع به این صورت از ابوبکر و عمر برائت می جست . 👌عبد الرحمن اصفهانى می گوید : " حسين بن على به نزد ابوبكر كه بر منبر پيامبر نشسته بود آمد و فرمود: «از جايگاه پدرم، پايين بيا». [ابو بكر] گفت: راست گفتى. اين، جايگاه پدرت است! و سپس او را در دامان خود نشاند و گريست. على فرمود: «به خدا سوگند، اين، به فرمان من نبود». ابو بكر گفت: راست گفتى. به خدا سوگند، من تو را متّهم نمى‏كنم‏ " " جاءَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ إلى أبي بَكرٍ وهُوَ عَلى مِنبَرِ رَسولِ اللّهِ فَقالَ: انزِل عَن مَجلِسِ أبي! ... " 📚تاريخ دمشق: ج 30 ص 307. ❕یا نقل می کنند که عبيد بن حنين، می گوید : " حسین چنین گفت که بر منبر به سوى عمر بن خطّاب بالا رفتم و به او گفتم: از منبر پدرم فرود آى و از منبر پدرت بالا برو! عمر به من گفت: پدرم منبرى نداشت. و مرا كنار خود نشاند و چون فرود آمد، مرا به خانه‏اش برد و به من گفت: پسر عزيزم! چه كسى اين را به تو آموخته است؟ گفتم: هيچ كس آن را به من نياموخته است. " صَعِدتُ إلى عُمَرَ بنِ الخَطّابِ المِنبَرَ، فَقُلتُ لَهُ: انزِل عَن مِنبَرِ أبي وَاصعَد مِنبَرَ أبيكَ.فَقالَ لي: إنَّ أبي لَم يَكُن لَهُ مِنبَرٌ. فَأَقعَدَني مَعَهُ، فَلَمّا نَزَلَ ذَهَبَ بي إلى مَنزِلِهِ، فَقالَ: أي بُنَيَّ، مَن عَلَّمَكَ هذا؟ قُلتُ: ما عَلَّمَنيهِ أحَدٌ " 📚الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ج 1 ص 394 الرقم 363، تاريخ دمشق: ج 14 ص 175، تهذيب الكمال: ج 6 ص 404، تاريخ بغداد: ج 1 ص 141، سير أعلام النبلاء: ج 3 ص 285 ، الإصابة: ج 2 ص 69، تاريخ واسط: ص 203، تاريخ المدينة: ج 3 ص 799 ، كنز العمّال: ج 13 ص 654 ح 37662 💠ادامه 👇