▫️ادامه 👇
❗️در جای دیگر متذکر نفاق و خباثت معاویه و رذالت و فساد و دشمنی او با پیامبر اسلام می شود و می گوید :
" امام حسن وضعش اينجورى بود و اگر كشته ميشد، معاويه ميماند و تُركتازىهاى بىدريغش و حتّى دشمنيش با پيغمبر. دشمنى معاويه با پيامبر اكرم (صلّى الله عليه و آله) و گفتم معاويه ميشد شخص اوّل، با اينكه اسم پيغمبر در قرآن هست: «مٰا كٰانَ مُحَمَّدٌ أَبٰا أَحَدٍ مِنْ رِجٰالِكُمْ» ؛ و اسم پيغمبر را هم از قرآن حتماً محو ميكرد؛ با پيغمبر اصلاً معاويه دشمنى داشت، اصلاً مخالف بود. شاهد قضيّه خود مغيرةبن شعبة است، رفيق و يار غار و شريك جرم معاويه. پسر مغيرةبن شعبة ميگويد كه با پدرم به شام رفته بوديم. مغيره فرماندار معاويه بود كه فرستاده شده بود آنجا بهعنوان پاداش جنايتهايش؛ بعد آمده بود يك قدرى كارهايش را درست كند پيش معاويه و برگردد و گزارش بدهد و دستور بگيرد و مانند اينها. شبها ميرفت پهلوى معاويه و صحبت ميكردند. مِطرَف پسر مغيره ميگويد: بابايم وقتىكه از پيش معاويه بيرون مىآمد، ميگفت عجب مرد زيركى، عجب مرد كاردانى، عجب چنين و چنان! يك شب ديدم از پيش معاويه كه آمد، بهقدرى ناراحت، متغيّر [است]؛ گفتم كه چيست قضيّه؟ گفت: 👈«عجب مرد خبيثى است.»؛ 👈واى به حال كسى كه مغيره به او بگويد خبيث! خود مغيرةبن شعبة يك چيز عجيبى است؛ يك مرد فاسدِ رذلِ بىمحابا، مفسد گناهكار و عجيبى است؛ [او] گفت عجب مرد خبيثى است! «جئت من عند اخبث النّاس» ، خبيثترين مردم است معاويه. گفتم قضيّه مگر چه بود؟ مغيره قاعدتاً نبايد به پسرش ميگفت تا در تاريخ ثبت بشود، امّا اين از بس در دلش رنج ايجاد كرده بوده، طاقت نياورده و مجبور شده به كسى بگويد و خب البتّه نزديكترين فرد پسرش هست. گفت كه وقتىكه با او نشستيم، خصوصى به من گفت: «مغيره! ابوبكر مردى از تَيم بود و مدّتى حكومت كرد و از بين رفت، نامش هم با او مُرد؛ او مرد و نامش هم مرد، جز اينكه كسى حالا بهعنوان يك مسئلهى تاريخى اسمش را بياورد؛ عُمَر مردى از عدىّ بود، ده سال حكومت كرد، عدل كرد، داد كرد، اينهمه زحمت كشيد، اين همه جنگ كرد، جهاد كرد و مانند اينها، او هم مُرد نامش هم با او مرد، مگر اينكه كسى گاهى بگويد عمر؛ امّا اين مرد هاشمى هر روزى پنج نوبت بر سر منارهها بايد مردم اسمش را بياورند.» معاويه به پيغمبر حسودىميكند كه چرا بايد اسم محمّد را بر سر منارهها روزى پنج بار بياورند. بعد ميگويد وقتى اين حرف را زد، رويش را كرد به من و گفت: «مغيره! من هر چه فكر ميكنم هيچ راهى جز اين نميبينم كه اين نام را در زير انبوه دروغها و اباطيل دفن كنيم.»: «الّا دفناً دفناً» ؛ دو بار هم كلمهى دفن را ميگويد. يك چنين آدمى است. "
📚دو امام مجاهد، صفحه: ۱۰۰
❗️رهبری در جای دیگری معاویه را یک انسان بی شرف می داند و می گوید :
" از طرفى، معاويه از روشهايى استفاده ميكرد كه اين روشها با مفاهيم اسلامى و با ارزشهاى اسلامى بكلّى ناسازگار بود و على و پس از او امام حسن از اين روشها استفاده نميكردند. به قول مورّخين، معاويه سخى بود. [البتّه] باز نويسندهى عربزبان دربارهى سخاوت معاويه بحث ميكند، ميگويد: بله، معاويه سخاوت داشت، امّا نسبت به چيزهايى كه اگر كسى اندكى دين يا غيرت داشته باشد، به آنها سخاوت نخواهد كرد؛ معاويه سخاوت داشت، يعنى حاضر بود شرف خود را بهآسانى زير پا بگذارد، حاضر بود وجدان خود را - اگر داشت - بهآسانى زير پا بگذارد، حاضر بود تمام ارزشهاى اسلامى را نديده بگيرد؛ سخاوت به اين معنا. سخاوت ميكرد، پولهاى گزاف ميداد، پولهاى بيتالمال را اصلاً صرف تحكيم موقعيّت خود ميكرد. خرج ديگرى نداشت معاويه؛ خرج معاويه همين بود كه پولها را بدهد براى تحكيم موقعيّت حكومت و سلطنت. "
📚دو امام مجاهد، صفحه: ۲۳
▫️ادامه 👇