🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊
#خاطرات_آزادگان
#زنان_آزاده
#قسمت_هفتم
استخبارات نام سازمان حفاظت اطلاعات نیروهای نظامی و انتظامی در عراق بود که مشهورترین بازوی سیستم امنیتیشان به شمار میرفت و از به کارگیری هرگونه ترور و شکنجه علیه مخالفان در آن جا خودداری نمیکردند.
هر 24 ساعت، فقط یک بار برایم غذا میآوردند. هرشب من را به بازجویی میبردند و شکنجه میکردند. در آن اتاق کوچک که بودم، از هیچ چیزی خبر نداشتم. هر بار به آنها میگفتم که چرا من باید در این شرایط باشم، یا کلا جواب نمیدادند یا میگفتند که به ما دستور دادهاند و تو هم حرف نزن.
من تقریبا 2 سال در اسارت بودم. سختترین شب من در دوران اسارت مربوط به موقعی است که در اردوگاه موصل بودم. آن شب عراقیها خبردار شدند که یک رادیو در اردوگاه هست. این خاطره را چندین بار بهطور خلاصه گفتم اما به جزئیاتش تا حالا اشاره نکردم چون گفتنش برایم خیلی سخت است و خیلی اذیت میشوم اما این بار میگویم. آن موقع من ثبتنام شده بودم از طرف صلیبسرخ که برای عمل کمر به بیمارستان بروم چون دیگر توانایی راه رفتن و ایستادن نداشتم. صلیب سرخ جهانی که پزشک همراهشان بود، تشخیص داد که باید فوری عمل شوم.
راوی :
#آزاده_سرافراز
#خدیجه_میرشکار
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313