🥀🥀🥀
🥀شب تاسوعا بود.در مسجد، عزاداري باشكوهي برگزار شد.ابراهيم در ابتدا خيلي خوب ســينه ميزد. اما بعد، ديگــر او را نديدم! در تاريكيمجلس،در گوشهاي ايستاده و آرام سينه ميزد.
سينه زني بچهها خيلي طولانی شــد. ساعت دوازده شب بود كه مجلس بهپايان رسيد.موقع شـام همه دور ابراهيم حلقه زدند. گفتم: عجب عزاداري باحالي بود،
بچه ها خيلي خوب سينه زدند.ابراهيم نگاه معني داري به من و بچهها كرد و گفت: عشقتان را براي خودتان نگه داريد!
وقتي چهره هاي متعجب ما را ديد ادامه داد: اين مردم آمدهاند تا در مجلس قمربنيهاشمعلیهالسلام خودشان را براي يكسال بيمه كنند.وقتي عزاداري شــما طولاني ميشــود، اينها خسته ميشــوند. شما بعد از مقداري عزاداري شام مردم را بدهيد.بعد هرچقدر ميخواهيد ســينه بزنيد و عشــق بازي كنيد، نگذاريد مردم در
مجلس اهلبيت احساس خستگي كنند.
#رفیق_خوب_حوراء
#شهید_گمنام
#شهید_ابراهیم_هادی
🌱
https://eitaa.com/Refigekhoobehavra