بروید دعا کنید خدا آخوندها را برایتان حفظ کند مردی خوش تیپ با لباسی شیک و خوش اندام بود، ریش و سبیل را از ته تراشیده بود، یقه لباسش نشان می داد که گویا تازه کراوات را باز کرده. آشنای من وی را معرفی کرد یکی از مدیران بیمه ... ست. خوش رو بود و به شوخی گفت: حاج آق خراب کردید! نگاهم را که دید؛ تکرار کرد که قبول کنید که خراب کردید! پرسیدم: ما؟! خیلی متعجب شد و با حیرت پرسید پس چه کسی؟ گفتم: بروید و از خدا بخواهید ما آخوندها را برایتان حفظ کند. تعجبش بیشتر شد و فقط با حیرت نگاه می کرد پرسیدم: در هیئت مرکزی بیمه چند تا روحانی دارید؟ خنده تمسخر آمیزی کرد و گفت، آخوند؟! هیچی؟ پرسیدم: چند نفرتان کراواتی هستید؟ گفت: بستگی به شرایط دارد. گفتم: شما ریش تراش ها و کراواتی ها برای کارگر و کارمند تصمیم می گیرید و به جای شما مردم به ما اعتراض می کنند، اگر ما نبودیم پوستتان را می کندند. بروید دعا کنید خدا این آخوندها را برایتان حفظ کند. واقعیت این روزهای جامعه ما این است، مدیران بی اخلاق و حریص به ریاست با حمایت مستقیم و غیر مستقیم مردم بر سر کار می آیند و سوء مدیریت و یا خیانت آنها به اسم روحانیت تمام می شود. این همان چیزی است که دشمن با رسانه وارد فکر مردم کرده. طلبه پیاده