محمد طاها و نازنين زهرا 🍃🌸  امير عاشق بچه بود🌺 🎙مي‌گفت اسم دخترم بايد نازنين زهرا باشد و پسرم محمد طاها. آنها بايد مومن باشند. دخترم را از همان بچگي با چادر، زيبايش مي‌كنم و پسرمان را با خودم به هيئت مي‌برم و يك بچه هيئتي تربيت مي‌كنم. فرزندي مكتبي و امام حسيني. خوب به ياد دارم بعد از شهادت يك روز سر مزارش تنها نشسته بودم، داشتم با اميرم از آرزوهايمان درباره بچه‌دار شدن و ... حرف مي‌زدم. به امير گفتم امير ديدي رفتي بابا شدنت را نديدي و حس مادرانه من را هم با خودت بردي؟ گفتم خيلي دلم مي‌خواست ببينم بچه‌ها چه شكلي مي‌شوند؟ شبيه من يا شبيه تو.  در همين افكار بودم كه يكدفعه يك دختر بچه از جلوي من دويد و مادرش صدايش كرد: نازنين زهرا ندو مي‌افتي. كمي آن طرف‌تر پدري پسرش را صدا كرد كه محمد طاها حواست باشد. همان جا بود كه خنديدم و به حال شهدا غبطه خوردم. همان شب خواب ديدم در جايي ايستاده‌ام با جمعيت فوق‌العاده زياد، ناگهان دختر بچه‌اي به طرف من دويد و من را در آغوش گرفت و گفت مامان. من هم بغلش كردم. به ديگران گفتم اين دختر من است و هديه امير. سپرده است به من تا بزرگش كنم❤️... 🎙(نقل از همسر شهید) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR