🖌 حرف حق در بلاد کفر؟! (قسمت ۱ از ٢) این روزها که موضوع حقوق و دستمزد از موضوعات داغ و بحث‌برانگیز جامعه ما شده و کارشناسان و مسئولان به اختلاف زیاد میان کف و سقف پرداختی های دولتی در جمهوری اسلامی ایران و اختلاف کم آن در کشورهای غیر اسلامی و اصطلاحاً دارالکفر اشاره دارند و از آن سو در بیان صاحب‌نظران و اندیشمندان دینی نیز همسانی در پرداخت‌ها با لحاظ اختلاف پرداختی جزئی، به‌عنوان نظر و الگوی اسلامی بازگو می‌شود، افکار عمومی با پرسش و دوگانی جدی روبرو ‌شده‌اند و آن اینکه: ❓چه طور گزاره های اسلامی در کشورهای غیراسلامی عمل می‌شوند اما در کشور اسلامی ما نقطه مقابل آن اجرا می‌شود؟ ❓آیا باید باری دیگر این جمله معروف سید جمال الدین اسدآبادی را تکرار کرد که «به غرب رفتم اسلام دیدم ولی مسلمان ندیدم و به مشرق برگشتم اسلام ندیدم ولی مسلمان دیدم»؟ ❓آیا برای نظام اسلامی مایه ننگ نخواهد بود که بخواهد در تنظیم گری های خود از بلاد کفر الگو بگیرد یا برای تأیید عملیاتی بودن الگو و نظر اسلام شاهد مثال از آن‌ها بیاورد؟ ✅ این پرسش ها جدی و قابل تأمل است اما برای پاسخ به آن‌ها باید به چند نکته توجه کرد: ١. اخذ حرف صحیح و روش صحیح در غیر مسائل بنیادین و فکری و اعتقادی مانند ساختار اداری دولت و نظام پرداخت دولتی به استناد اصل دوم قانون اساسی مورد پذیرش قانون‌گذار اساسی و نظام جمهوری اسلامی ایران است. چرا که استفاده‏ از علوم‏ و فنون‏ و تجارب‏ پیشرفته بشری با رعایت نفی‏ هرگونه‏ ستمگری‏ و ستم‏ کشی‏ و سلطه‏ گری‏ و سلطه‏ پذیری، از راه‌های تأمین قسط و عدل‏ و استقلال‏ سیاسی‏ و اقتصادی‏ و اجتماعی‏ و فرهنگی‏ و همبستگی‏ ملی‏ برشمرده شده است. از این بیان قانون اساسی پی می‌بریم که: باید دو مفهوم را تفکیک کرد: ١. حرف و روش صحیح ٢. ساختار و نظام صحیح الزاماً اخذ حرف صحیح به‌معنای صحه گذاشتن بر یک نظام سیاسی و تأیید آن حاکمیت نیست. مثلاً اگر گفته می‌شود در نظام پرداخت دولتی آمریکا نسبت بین کف و سقف حقوق دولتی بیش از چهار برابر نمی‌شود و این یک ساختار مطلوبتری نسبت به نظام پرداخت دولتی ایران است و می‌توانیم از این تجربه برای اصلاح نظام پرداخت خود استفاده کنیم، این به معنای انکار نابرابری اجتماعی شدید و آثار منفی ناشی از نظام اقتصادی کاپیتالیستی در کشور آمریکا و گسترش آن به سایر کشورهای جهان نیستیم. 🆔 @SSL_Qasd