اینم یکی از همراهان عزیز و با گوگولی‌مونه که جهت رضای مادر گرانقدرش اول خونه رو تمیزکرد و بعد اومد سرایستگاه که فهمید ای‌داد بیداد! مترو رفته! ولی از اونجایی که هیچ‌جوره کم نمی‌آورد ( از بچه‌های جنگل قورباغه‌هاست دیگه، نکنه انتظارداشتین تسلیم‌شه؟ ) خستگی رکاب‌زدن و به‌جون خرید و برگشت خونه تا با دوچرخه پشت سرمون بیاد✨