━━.•🌸•.━━━━━━━━━━━ 🧕سوال مراجع سلام... ❓نوع رفتار با خانواده همسر که در همه امور مداخله می‌کنند ونظر می‌دهند چیست؟ چه جوابی به او بدهیم؟! در مورد خانه، ماشین، لباس بچه‌ها، خودمان، تعداد بچه‌ها، چه‌وقت بچه بیاوریم، چه چیزی برای بچه‌ها بخریم؟ خانه‌ی چه کسی برویم یا نرویم؟ چه بگوییم؟ چه چیزی بخوریم؟بخوریم، دکوراسیون منزل و خلاصه همه چیز.... پی‌گیر هم هستند، هر چه گفتند باید انجام بشود، در مدت ده سال همیشه همین مدل بودند.. انجام بدهی یک نظر تازه می‌دهند، انجامم ندهی، فحش و کنایه و...نصیبت می‌شود... البته همش هم مدافع خانواده است. سکوت هم جواب نداده... چه جوابی بدهیم تا برای همیشه راحت بشویم چون کلا خودشان را عقل کل می‌دانند و بقیه را نادان‌، که چیزی بلد نیستند و.... ومدام هم مقایسه وعیب‌جویی می‌کنند. 👨‍🏫پاسخ مشاور سلام علیکم مهمترین دلیل دخالت در امور زندگی فرزند معمولا این است که فرزند جوری رفتار کرده باشد که به آن‌ها القاء شود توانایی تصمیم‌گیری ندارد؛ اگر شخصیت همسرتان طوری است که برای انجام هر کاری نیاز به تائید چند نفر دارد می‌توان نتیجه گرفت که او به حمایت فکری دیگران نیاز دارد. به طور کلی پدر و مادرها زمانی به خود اجازه دخالت می‌دهند که فرزندان این اجازه را به آن‌ها داده باشند و فرزندان به جای این‌که درباره مشکلات و تصمیمات، خود را صاحب نظر بدانند؛ نظر خانواده برایشان مهم است. حال سوالی که پیش می‌آید این است که؛ تا بدین جا شما خودتان چگونه رفتار کرده‌اید؟ آیا سعی کرده‌اید در تصمیم گیری‌ها با زبان لین، نرم، بدون ناراحتی از این که ممکن است ده‌ها بار پیشنهاد بدهید اما نظرتان اجرا نشود؛ با دادن پیشنهادهایی که کمترین خطا را دارند این وابستگی همسر را کم کنید و زمینه را برای این‌که به شما اعتماد کند فراهم کنید؟! و یا این‌که خدایی نکرده، برعکس عمل کرده‌اید و در تصمیم گیری‌ها می‌خواستید حرف خودتان به کرسی بنشیند؟ و زمانی که حرف شما اجرا نشده شمشیر را از رو بسته‌اید؟ و همسر را مورد تحقیر قرار داده‌اید؟ این‌که بعد از ده سال هنوز همسرتان به شما اعتماد ندارد شاید به این دلیل است که دست روی یکی ازحساسیت‌های او گذاشته‌اید؛ (خانواده، عدم قدرت همسر در تصمیم گیری‌ها) و در نتیجه زمینه را برای لجبازی همسر فراهم کرده‌اید... در حالی باید با سیاست پیش بروید و به همسرتان زمان بدهید تا بتواند به شما اعتماد کند. اگر وابستگی او در تصمیم‌گیری‌ها را به خانواده‌اش پررنگ نمی‌کردید الان مشکلاتتان به مراتب کمتر بود. قبلا می‌بایست در رابطه با این موارد با همسر خود صحبت می‌کردید و یک‌سری حد و مرزهایی را قرار می‌دادید؛ البته در زمان و موقعیت مناسب. متاسفانه همسر شما فعلا با شما در این مورد همراه نیست؛ و این عدم همراهی باعث افزایش تنش در خانواده می‌شود. برای این‌که همسرتان را با خودتان همراه کنید: _ابتدا سعی کنید احترام به خانواده همسر را داشته باشید. _بدگویی آن‌ها را در نزد همسرتان نکنید. _نقاط قوت همسرتان و آن‌ها را ببینید. _البته نیازی نیست که از باورها و اعتقادات و _دوست داشتنی‌های خود بگذرید این دو مورد دو مقوله جدا هستند. _اولویت‌ها و خواسته‌های خود را در نظر بگیرید. _دخالت با دلسوزی و مشورت متفاوت است. _بنابراین اگر کسی سعی در دخالت و اظهار نظر در مورد زندگی شما داشت باید در نهایت ادب و احترام از محبت و توجه او تشکر کرده و بگوئید که تصمیم آخر را پس از مشورت با همسرتان خواهید گرفت. _اگر مخالف نظرشان هستید رو در رو بگویید و واسطه نفرستید. _اگر دیدگاه همسرتان با شما یکی نیست هرگز با او در این زمینه در موقعی که عصبانی هستید گفتگو و تلاش برای متقاعد کردن او نکنید. بگذارید در یک زمان مناسب‌تر نظر خود را بیان کنید. _حتما این همسر و خانواده‌اش ویژگی‌های مثبت زیادی هم دارند ویژگی‌های مثبت آن‌ها را بررسی کنید. نوشتن لیستی از ویژگی‌های مثبت خانواده همسر کمک می‌کند تا در بدترین شرایط نیز به خاطر داشته باشید که آن‌ها نیز مانند شما علاوه بر نقاط ضعف، دارای نقاط مثبت نیز هستند. قضاوت با انصاف در کوتاه مدت به شما در مدیریت هیجانات کمک می‌نماید. ━━━━━━━━━━.•🌸•.━━━