گفتوگوی امام سجاد با مرد شامی که به او فحش میداد نمونه ای از اگر بدانند حتما نمی کنند.
گاهی به علت تبلیغات مسموم دشمنان و نرسیدن سخن حق به گوش برخی از دوستان، آنان تحت تاثیر جو حاکم قرار می گیرند و علی رغم میل باطنی، فریفته تبلیغات سوء دشمن می شوند; اما از آن لحظه ای که گوش دلشان به نوای سخن حق آشنا شد، از گذشته خویش ندامت می جویند و دل و جان در گرو حقیقت می دهند .
این گونه افراد در زمان امام سجاد علیه السلام کم نبودند . عده ای از حقیقت جویان، فریفته جو ناسالم امویان شده بودند . امام زین العابدین علیه السلام که می دانست آنها فریب دشمن را خورده اند، با لحن آرام و دلسوزانه با آنها سخن می گفت و سعی می کرد آنها را به راه راست هدایت نماید .
نمونه روشن در این بخش، رفتار مهربانانه امام سجاد علیه السلام با آن پیرمرد شامی است که در هنگام ورود اسیران به شهر شام، خودش را به امام رساند و گفت:خدای را شکر که شما را نابود کرد و مردمان را از شر شما آسوده خاطر کرد و امیرالمؤمنین یزید را بر شما پیروز گرداند.
امام که با یک نگاه فهمیده بود، وی فریب دشمن را خورده است با کمال ادب و احترام با او گفت و گو نمود . در پایان پیرمرد شامی از سخنان خود اظهار ندامت نمود . سرانجام یزید دستور قتلش را صادر کرد .