#هوالعشق
#معجزه_زندگی_من
#نویسنده_رز_سرخ
#قسمت_سی_و_هفتم
.
.
.
حسین شب بخیر گفت رفت
همیشه دوست داره منو مشارکت بده تو اینجور کارا قبلا اصلا قبول نمیکردم تا چیزی میگفت یا مسخره میکردم یا باتندی جواب میدادم ولی تازگیا بدم نمیاد .
چه روزه شلوغی بود امروز همش به یاسر فکر میکنم🙄
بنظرم هر کی زنش بشه خیلی خوشبخت میشه
خوش تیپم بودا
ولی به دل من نشست
اصلا نتونستم خودمو قانع کنم که بهش به چشم همسر نگاه کنم
از اون ورم نمیشه روش هیچ عیبی بزارم😂😂
خوابم نمیبره اصلا یکی از کتابایی که زینب بهم داده رو برمیدارم شروع میکنم به خوندن
روی جلدش عکس استاد مطهریه
موضوعش حجابه
به نظرم جذاب نمیاد ولی بهتر از فکروخیاله مقدشمو میخونم و چند صفحه اولش رو قلمه قویو سبک نوشتنش جذبم میکنه کلماتش نیاز بهتفکر زیادی داره☹️☹️
باید وقتی که حوصله داشتم بخونمش
میبندم کتابو میزارم کنار
اووه اوه فردا یه سر به حسن و خونوادش بزنم از وقتی مامانش عمل کرده خبری ندارم ازشون.
.
.
.
صبح با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم
ساعت 9 نیم بود
گوشی رو خاموش کردم خواستم دوباره بخوابم یادم افتاد کلی کار دارم
بیخیال خواب شدم یه آبی به دستو صورتم زدم رفتم پایین
.
.
_سلام مامانِ گلم صبح بخیر
مامان_سلام عزیزم صبحت بخیر
بیا بشین صبحانه بخوریم
_چشممم بابا و حسین رفتن سرکار
مامان_آره میگما حلما زهرا خانوم زنگ زد چی بگم بهش
_زنگ نمیزنه😂
مامان_وا تو از کجا میدونی دیشب که معلوم بود کلی ازت خوششون اومده
_پسرشون خوشش نیومدازم خب😐
_راستی مامان امروز میخوام یه سر برم خونه حسن اینا
_اره حالا به زینب زنگ میزنم اگه وقت داشت بااون میریم
مامان_باشه مادر
صبحونم که تموم شد میزو جمع کردم
گوشیمو برداشتم شماره زینبو گرفتم
بعد چندتا بوق جواب داد
حلما_سلام زینب بانوو خوبیی
زینب_سلامم قربونت برم تو خوبی
حلما_اوهوم امروز چیکاره ای
زینب_تا بعد از ظهر کار خاصی ندارم
شب هیت داریم☺️
حلما_عهه مگه محرم شروع شده
زینب_اره عزیزم امشب اول محرمه
حلما_خدا قبول کنه منم میام کمکتون 😍😍
زینب_چه عالی😘❤️
حلما_میگم تا غروب که کاری نداری میای بریم خونه حسن اینا به مامانش یه سر بزنیم منم یه چند تا نمونه سوال ببرم برای حسن نزدیک امتحاناشه
زینب_اره حتما منم نرفتم دیدن مامانش
فقط زودبریم که برگشتیم به کارابرسیم
حلما_باشه پس 11آماده باش میبینمت😘😘
زینب_باشه عزیزم فعلا❤️
.
.
.
_مامااااان
مامان_جانم
_میدونستی امشب اول محرمه
زینب اینا هیت دارن
مامان_اره خواستم بگم بهت شب هم میریم اونجا
حلما_خب من زوتر میرم بهشون کمک کنم اشکالی نداره؟
حسین هم فکر کنم اونجا باشه
مامان_نه چه اشکالی خیلی هم خوبه
باچادر میری؟
_اووم نه سختمه چادر سرکنم😐😐
حالا روزای بعد چادر برمیدارم
.
.🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh