1⃣9⃣2⃣ 🌷 💠رزم دوگانه سوز! 🌷حاج آقا كيانی از بچه های قديمی بود. پيرمردی بود رنجديده و باتقوا. حجت را بر خيلی ها تمام كرده بود✋. با داشتن چند سر عائله و سرپرستی يك خانواده بی سرپرست، آمده بود . در قسمت تداركات كار می كرد و هميشه داشت. مشوق بچه ها برای نماز شب و نماز اول وقت بود👌. به بچه ها می گفت: اگر كسی به دليلی نمی تواند نيمه شب بلند شود، بگويد تا بيدارش كنم☺️. 🌷خيلی ها به خاطر راهپيمايی های طولانی و يا آنهايی كه تازه می خواستند خواندن را شروع كنند، نمی توانستند به موقع بيدار شوند. برای همين می سپردند به حاج كه بيدارشان كند. مثلا می گفتند: حاج آقا من فلان گروهان و فلان دسته هستم، فلان جا هم می خوابم😴. بيا، مرا بيدار كن. حاج آقا هم با توجه به همان آدرسها می آمد و بچه ها را بيدار می كرد. 🌷بعضی وقتها بچه ها به دم چادر يا ساختمان می گفتند: اگر حاج آقا كيانی آمد، بگو ما را هم بيدار كند✔️. اين روال، هر شب، همين طور اتفاق می افتاد. حاج آقا كيانی مسئول گروهان يك از گردان حمزه بود.... 🌷يك شب، برادر مهدی خراسانى كه بعد از كربلای ۵ فرمانده يك شده بود، 🌙 گذاشت. آتش سنگين هم ريخت⚡️ و بچه ها را بيدار كرد. بعد آنها را به خط كرد و گفت: ها را پر آب💧 كنيد. بچه ها همين كار را كردند و به حالت ستون كشی حركت كردند به طرف كوه های اطراف اردوگاه# شهيد_باهنر (آناهيتا) باختران. وقتی به كوه ها رسيدند، مهدی خراسانی گفت: بچه ها با يك ، در اختيار آقا كيانی هستند. 🌷حاج آقا كيانی هم از بچه ها خواست بگيرند. بعد، نماز را به خواندند. من جزو اين گروهان نبودم، اما قبل از آن مهدی خراسانی به ما گفته بود كه می خواهد شب🌒، بچه های را بيدار كند، ببرد كوه های اطراف اردوگاه و نماز را به جماعت بخوانند. برادر خراسانی با اين كار، می خواست بچه ها از دو جهت🔁 آماده نگه دارد؛ هم از جهت ، هم از جهت . راوى: گردان حمزه، لشگر ۲۷ حضرت رسول(ص) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh