روحم شده درگیر و روانم به تو مشغول جسمم شده فارغ، دل و جانم به تو مشغول می ترسم از این دوری و اندوه صبوری وقتی شده اینگونه جهانم به تو مشغول یک بار سفر رفته ام از سمت خیالت حالا شده ذهن چمدانم به تو مشغول یک بار فقط نام تو را بردم و دیگر مانده ست از آن روز زبانم به تو مشغول تا راه بیابم به دل سنگ تو شاید عمریست که چون قطره چکانم به تومشغول تا مرگ فقط چند قدم مانده کمک کن! نگذار بمیرم که بمانم به تو مشغول @shearvdastan