علیه‌السلام علیهاالسلام 🔹آخرین نگاه🔹 دیگر نفس نمانده، که آب از سرم گذشت کار از به خون نشستن چشم ترم گذشت من التماس ماندن و تو شوق رفتنی با رفتن تو روح من از پیکرم گذشت پنجاه و چار سال، کنارت نفس نفس می‌خواستم که خوب تو را بنگرم، گذشت یک آن تمام خاطره‌هایی که داشتیم با آخرین نگاه تو از خاطرم گذشت آهسته‌تر برو که دلم شور می‌زند رفتی و باد از طرف معجرم گذشت آتش زدی به خیمۀ قلبم، چه آتشی! کار از به باد دادن خاکسترم گذشت من ماندم و مصیبت از دست‌ دادنت خورشید ماند و سایهٔ تو از سرم گذشت دیدم بریدن نفس قتلگاه را باور کنم و یا نشود باورم، گذشت... 📝 @ShereHeyat