پشت پنجره شب بود
و آتشبازیِ ستارگان
و ارواحی که از خیابان میگذشتند.
پشت پنجره شب بود
و شب
خیس از بارانی که میبارید
و ستارگانی که خاموش نمیشدند.
ما ارواحی خسته بودیم
که با کسالت خود
از خیابان خیس گذشتیم
و دستی و دستمالی حتی
به رقص ستارگان نتکاندیم.
#رضا_کاظمی
ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110