eitaa logo
🇮🇷🦋 شعـر زیبـا 🦋🇮🇷
3.1هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
6 فایل
[ لـیـنـک ڪـانـال ] http://eitaa.com/joinchat/291176566C5b2b957abf [ مدیر اصلی کانال @Hasibaa6 ]
مشاهده در ایتا
دانلود
1_12857194052.mp3
10.07M
ای که همه نگاه من خورده گره به روی تو تا نرود نفس ز تن پا نکشم ز کوی تو گر چه به شعله میکشی قلب مرا به عشوه ات بر دو جهان نمیدهم یک سر تار موی تو.. مستی هر نگاه تو به ز شراب و جام می کی ز سرم برون شود یک نفس آرزوی تو.. در قفس خیال تو تکیه زنم به انتظار.. تا که تو بشکنی قفس پر بکشم به سووووی تو ..... پر بکشم به سوی تو با صدای ‌‌‌‌‌‌ 🍃🌸🍃💔 •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
زندان برای زخم پایت گریه کرده زنجیر با شور صدایت گریه کرده آغوش سرد و سنگ سجاده گواه‌است شب با غم و سوز دعایت گریه کرده ‌‌‌‌‌‌ 🍃🌸🍃💔 •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
🍃💚🖤 شب شهادت جانگداز حضرت امام موسی کاظم باب الحوائج علیه السلام بر تمامی شیعیان تسلیت باد🖤 ‌‌‌‌‌‌ 🍃🌸🍃💔 •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 ترجمه دلنشین آیات ١٠۵ و ١٠۶ سوره مبارکه نساء. ‌‌‌‌‌‌ 🍃🌸🍃💔 •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
چه بخوانی چه برانی چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی. در اگر باز نگردد، نروم باز به جایی پشت دیوار نشستم چو گدا بر سر راهی. کس بغیر از تو نخواهم چه بخواهی؛ چه نخواهی. باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی...✨!' خواجه عبدالله انصاری ‌‌‌‌‌‌ 🍃🌸🍃💔 •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
خواهم که سرود عشق بنیاد کنم از عهـد گـرفتـــاری خـــود، یاد کنم از بس که در آرزوی دام و قفسم آزادم و جست و جوی صیاد کنم ‌‌‌‌‌‌ 🍃🌸🍃💔 •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا قدم بر چشم دریا می گذارد هر شهید پای خود بر عرش اعلی می گذارد هر شهید از خودش دل می بُرد یا از خدا دل می بَرد پا به هرچه اهل دنیا می گذارد هر شهید مثل گلبرگی که جا وا کرده بین دست رود روی بال هر ملک پا می گذارد هر شهید دفتر عمرش سفید و بخت و اقبالش سفید ازخودش یک خاطره جا می‌گذارد هر شهید قبل از آنی که بیفتد لاله اش روی زمین سر به روی پای زهرا می گذارد هر شهید می رود تصویر خود را بر دل ما می کشد داغ را بر دیده ی ما می گذارد هر شهید ‌‌‌‌‌‌ 🍃🌸🍃💔 •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
شیـــرینـــــیِ آغشتـه به زهـــــرم، بی تو با هرچه غریب و دوست قهرم بی تو چون نقطهٔ تاریک پراز وحشت و ترس بن بست ترین کوچه ی شهرم بی تو ‌‌‌‌‌‌ 🍃🌸🍃💔 •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
آری رضـا ز سـوز جگر گریه مى‏‌کند مانند سیل ز ابر بصر گریه مى‌‏کند تنها پسر نه،دختر چشم انتظار هم از داغِ جــانگـدازِ پـدر گریه مى‏‌کند 🥀 (ع)🏴 🥀
نقاشیت، ابر و باد بی باران بود درصحنه، نمایشت تهی از جان بود من آینه در آینه بودم، افسوس درپشت نقاب،چهره ات پنهان بود ‌‌‌‌‌‌ 🍃🌸🍃💔 •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
تـا کـه یـاد از زخـــم، از زهــــرای اطهــــر می‌کنم روی خـود، بر مضجعِ موسی‌بن‌جعفر می‌کنم سینه‌ام از درد می‌سوزد چوشمعی روز وشب شِکــــوه‌ام را زیـن مصیبـت، بـا پیمبــر می‌کنم مـی‌روم بـا بـالِ عشقــــم، دائمـــاََ تـا کـاظمیــن نـالـه در ایـــوانِ عـــاجـش، بـا کبـــوتـــر می‌کنم دست بـر دامـانِ پُـر مِهــرش زنـم، با اشتیـاق دامنــــم را از عطایـش، پُــر ز گـوهــر می‌کنم شرحِ او هرگز نمی‌گنجدبه شعرم زین سبب شمّـه‌ای از آنچه دانــم، نقشِ دفتــر می‌کنم چشمه‌چشمه‌جودواحسان‌گشت‌جاری‌ازدَرش جــامِ جــانـم را ز جـودش پُـر ز ساغر می‌کنم گر نگردد درعزایش خشک،چشمانم ز اشک بـا سـرشکـــم، کـــــوه و دریـا را بــرابــر می‌کنم گر مـرا باشد دهــانــی چون فلک، از ماتمش می‌زنـــم فــریـاد، هـــر جنبنـده را کــر می‌کنم دل به او دادم،که بر دادم رسد در روزِ حشر عمرِخود را اینچنین ازاین جهان سر می‌کنم ‌‌‌‌‌‌ 🍃🌸🍃💔 •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
 » گلستان » باب هفتم در تاثیر تربیت حکایت شمارهٔ 7⃣1⃣ سالی از بلخ بامیانم سفر بود و راه از حرامیان پر خطر. جوانی به بدرقه همراه من شد، سپربازِ چرخ‌انداز، سلحشورِ بیش‌زور که به ده مردِ توانا کمانِ او زه کردندی و زورآورانِ رویِ زمین پشت او بر زمین نیاوردندی ولیکن چنان که دانی متنعم بود و سایه‌پرورده نه جهاندیده و سفر کرده. رعد کوس دلاوران به گوشش نرسیده و برق شمشیر سواران ندیده. نیفتاده بر دست دشمن اسیر به گِردش نباریده باران تیر اتفاقاً من و این جوان هر دو در پی هم دوان. هر آن دیوار قدیمش که پیش آمدی به قوّت بازو بیفکندی و هر درخت عظیم که دیدی به زور سرپنجه بر کندی و تفاخرکنان گفتی: پیل کو تا کتف و بازوی گُردان بیند؟ شیر کو تا کف و سر پنجهٔ مردان بیند؟ ما در این حالت که دو هندو از پس سنگی سر بر آوردند و قصد قتال ما کردند. به دست یکی چوبی و در بغل آن دیگر کلوخ کوبی. جوان را گفتم: چه پایی؟ بیار آنچه داری ز مردی و زور که دشمن به پای خود آمد به گور تیر و کمان را دیدم از دست جوان افتاده و لرزه بر استخوان. نه هر که موی شکافد به تیر جوشن‌خای به روز حملهٔ جنگاوران بدارد پای چاره جز آن ندیدیم که رخت و سلاح و جامه‌ها رها کردیم و جان به سلامت بیاوردیم. به کارهای گران مرد کاردیده فرست که شیر شرزه در آرد به زیر خمّ کمند جوان اگر چه قوی‌یال و پیلتن باشد به جنگ دشمنش از هول بگسلد پیوند نبرد پیش مصاف‌آزموده معلوم است چنان که مسألهٔ شرع پیش دانشمند 📚 ‌‌‌‌‌‌ 🍃🌸🍃💔 •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110